آخه می دونین گاوامون ناراحتن شاید از هفته بعد شیر ندن . . .


سلامممم

خوبیییییییییییین

چند تا؟  سه تا؟ خوبین و میگم

چی خیلی؟ خیلی ینی چند تا؟خدمتتون عرض کنم حدود 1 ماه پیش یکی از دوستان دوره راهنمایی رو دیدم

وحید پسر باحالی بود و هست

یه صحبتی با هم داشتیم و متوجه شدم که علاوه بر تحصیل  تو یه شرکت (نمای داخلی ساختما و سقف کاذب) هم کار میکنه

خلاصه 2 روز پیش بود که دلم واسش تنگ شدو گوشی یکی از بچه ها رو گرفتم

 واسه اینکه منو نشناسه صدامو هم یه کم خش دار کردم و ماجرا آغاز شد

پوشی رو جواب میده: سلام بفرمایین

من(با صدای خش دار): سلام وحید آقا

بله بفرمایین

آقا ببخشین مزاحمتون میشم

من یه گاوداری دارم می خوام واسم سقف کاذب بزنین

آخه میدونین بهداشت گیر داده میگه

دامداریم سقفش بلنده و واسه بهداشت باید سقف کاذب احداث کنم

وحید:بله قربان بهداشت الان دست رو گاوداری ها گذاشته

خب چقدر فضا رو می خواین واستون کار کنیم

منم کم نیاوردم و گفتم حدود 80 متر در 50 متر

باید سقف کاذب احداث کنم

آخه می دونین گاوامونم ناراحتن

باشه قربان ما حتما کارتون رو انجام میدیم

آدرس بفرمائین

منم جواب دادم: پشت بهشت فضل کنار سردخونه

سوال میکنه فامیلیتون:

جواب میدم: حسین زاده اصل اردبیل

شرمندم قربان میشه اسم گاوداریتون رو هم بگین

مننم گفتم : گاوداری رو به اسم خودم ثبت کردم

بنده خدا: ینی گاوداری حسین زاده اصل اردبیل؟

بله آقا تابلو داره  به اسم خودمه

بنده خدا: شما کجایین؟

منم مغازه یکی از بچه ها بودم و اونجا رو ادرس دادم

بنده خدا: تا 15 دقیقه دیگه من اونجام

با خودم گفتم: این دوست ما کار نداشته باشه  بیاد اینجا از  زندگی بیفته

بهش میگم: آقا وحید من زیاد عجله ندارم

کاراتون رو انجام بدین بعد بیاین

جواب میده: من کار ندارم الان میام

خلاصه آقایی که شما باشین

منتظر ورود دوستمون آقا وحید می مونیم

بعد از گذشت نه چندان زمانی

یک هو یه وانت سفید رنگ جلو مغازه دوستمون پارک می کنه و میگه:

سلام من و اقای فتح ابادی فرستاده

واسه محاسبفه سقف گاوداریتون

بچه ها یه نگاهی به من میندازن و میگن

این آقا سفارش کار داشتن

میاد جلو من میگه:

جناب ما در خدمتیم

منو میگین: قفل کرده بودم

نمی دونستم چی بگم

یه نفس کشیدم و با خونسردی جواب دادم

آقا وحید خودشون نیومدن

نه آقا آقا وحید دانشگاه بودن گفتن که من مزاحمتون بشم

من: مراحمید قربان اما من آقا وحید و یه کار دیگه هم داشتم

بنده خدا سریع گوشیشو در میاره و شماره دوستمون رو میگیره مو میگه:

آقا وحید این آقا با خود شما کار دارن

گوشی رو می گیرم و سریع از مغازه میام بیرون

میگم : وحید بابا این کیه اومده اینجا

جواب میده: آبتین تویی

خدا خفت نکنه پسر

واسه چی خودتو معرفی نکردی

آبرومو بردی ابتین

من: بیخیال وحید جان

این بنده خدارو دَکِش کن بره

من می خواستم خودت بیای اینجا ببینیمت

جواب میده: آخ الهی بگم خدا چی کارت کنه

آبتین دیوونه اون بنده خدا رئیس شرکتمونه

که اومده پیشت

من نتونستم بیام زنگ زدم تا اون بیاد

اگه دستم بهت برسه می دونم چی کارت بکنم

خداحافظی می کنم

میرم داخل مغازه

به بنده خدا می گم

من با وحید آقا صحبت کردم

قرار شده که بعد از ظهر با هم در رابطه با گاوداری صحبت کنیم

رئیس شرکت یه نیگاه می کنه و میگه:

آقا از گاوداریتون کارت میزیت ندارین به من بدین

جواب میدن : نه عزیز الان چیزی همرام نیست

رئیس شرکت سوار ماشین میشه و میره

وایییییی اگه بدونین چقدر خندیدیم 

کلی خندیدیم

این قضییه تموم شدو دیروز صبح رفته بودم هلال احمر

گوشیم زنگ خورد

شماره ناشناس

جواب میدم:

سلام علیکم

فکر می کنین کی بود

بازاریاب شرکتشون بود

بنده خدا گفت:

خسته نباشین

من واسه گاوداریتون تماس گرفتم

قرار بوده که واسه احداث سقف کاذب با ما تماس بگیرین

مونده بودم چی بگم

چقدر پیلنا

البته 400 متر کار هم الکی نیستا

400 متر سقف کاذب 

اووووووووووووووووووووو کلی پولش میشه

جواب دادم:

آخه می دونین

رئیس گائداریمون رفته الان نیس

من نمی تونم بجای ایشون تصمیم بگیرم

بنده خدا میگه: ما منتظر خبرتون هستیم

مجدداً تماس می گیریم

دیشب حدود 22 بود رفتم مغازه دوستم

به به آقا وحیدمون هم که اینجاست

تا دیدمش کلی خندیدم

گفتم:

آقا وحید بابا بیاین گاوداری ما رو سقفشو درست کنین دیگه

گاوامون ناراحتن

از هفته بعد شاید شیر ندن دیگه

واییییییی از خنده کم مونده بود که رو زمین بیفتم

وحیدمون هم هی دندوناشو رو هم فشار می دادو ابرو بالا پایین مینداخت



نظرات 10 + ارسال نظر
خانومی سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ب.ظ http://khanoomi.blogsky.com/

بنده خدا چه ضایع میشه پیش همکاراش
بدتر از اون یارو پاشده اومده

sayeh سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:20 ب.ظ

سلااااام
خوب هستین خاطره ی جالبی بود
چه آدمای مسئولیت پذیری بودن این همکارای دوستتون...
خوب شاید واقعاً یکی پشیمون شده باشه!!!!
ممنون

فرنوش سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:45 ب.ظ

سلاااااااااااااااااااام.....

عجب شیطونی هسسسسسسسسسسسسسسستی.....همه رو میذاری سر کار...!!! یه روزی هم نوبت خودت میرسه.
راستی تا جایی که من میدونم اداره بهداشت دامپزشکی به سقف گاوداری گیر نمیده تازه اونم بعد از تاسیس ...قبل از راه اندازی یکسری الزامات هست که تا اونا رو رعایت نکنی مجوز تاسیس نمیدن چه برسه به اینکه گاوهای محترم هم تشریف بیارن و بعد بگن که سقفش ............لااقل من توی دوره کارآموزیم ندیدم ................

Arash سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 05:21 ب.ظ

سلام
خوب این نوع شوخی ها از این مصیبت ها هم داره،
دبیرستان که بودیم یک روز از مدرسه جیم شدیم و تو خیابون ها می گشتیم من هم اومدم شوخی کنم زنگ زدم خونه یکی دیگه از بچه ها و صدای ناظممون رو تقلید کردم و به مادر بنده خدا گفتم که بچه ها از مدرسه تعطیل شدن فلانی رسیده خونه (می خواستم خودش بیاد پشت تلفن حالشو بگیرم) بعد مادرش گفت نه!!!
خلاصه کلی آبروریزی شد، مادرش زنگ زد مدرسه روز بعد هممون رو بردن دفتر که چرا جیم شدید و....
از اون به بعد دیگه از این نوع شوخی ها نمی کنم.

دختر نارنج و ترنج سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:27 ب.ظ http://toranjbanoo.com/

شمام خووووب شیطونی ها!!!
البته حق داشتن ازا ین سفارش کار نگذرن.. ۴۰۰ متر!!!!!!!!!!!!!!
اما طفلک آقا وحید.... حالا خوبه زنگ بزنه آتش نشانی شما رو بکشونه الکی بیرون؟ نه خدایی خوبه؟؟؟؟

راز پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:25 ق.ظ http://www.sahele-andishe.blogfa.com

سلام ای آتش نشان
اومدی تهران و......

بهنوش پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:38 ق.ظ http://www.saeqeh.blogfa.com

sayeh پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ق.ظ

وااااایی نه!!!
آخه کسی با آتش نشانی و آتش نشان جماعت شوخی نمی کنه که!!!

مریم پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:13 ب.ظ http://www.thornbirds.blogsky.com

قسمت باحالش این بوده که میگه بعللله الان به همه گاوداری ها گیر دادن!!!! معلومه دوستتون بازاریابیش خوبه...

مریم فخیمی جمعه 5 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:02 ب.ظ

ههههههههههههه
آقانکن این کارارو!
هفته پیشم بابای من یه همچین کاری کرد!منتهی بااین تفاوت که بازاریاب یه شرکتوگذاش سرکاروآدرس غلط دادبهشون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد