سلام
پنجشنبه شب جای دوستان خالی ساحل محمود آباد بودم
حس رفتن تو آب رو نداشتم
یه حس غریبی بود غریب
بر روی سنگریزه های کنار ساحل که مثل یه فرش مخملی با طرحی زیبا و هارمونی رنگ جذاب که شاهکار دوست عزیزم / پروردگارم بود آرام دراز کشیدم رو به آسمان در درون دلم فریاد زدم خداجون دوست دارم و آرام چشمانم را بستم و امواج دریا هم به تارهای ساحل چنگ میزدند و برایم زیباترین موسیقی دریا را نواختند
ساحل آرامش را به من هدیه داد هدیه ای زیبا
پ ن : و از اموج خواستم که آنها هم واسه دوست عزیزم دعا کنن / شما هم دعا کنین
سلام علیکم و رحمه الله
احوال شما ؟
همه خوبن؟
هی بدکی نیستیم نفسی می آید خدا را سپاس
آملم و مشغول جواب پس دادن دیگه
امتحانات پایان ترم
کل ترم 3 4 بار بیشتر سر کلاسا نبودم
البته موجه ها با اساتید هماهنگم
بقیه مرتب تو کلاسا شرکت داشتن
4 تا از خان ها رو پشت سر گذاشتم
تا بعد ببینیم چی چی میشه
راستی دعا یادتون نره
سلام
ممنونم
شما خوبین؟
وقتی این تصویر رو دیدم فقط رو به خدا کردم و گفتم:
ادامه مطلب ...