خودشو از خجالت یه گوشه جمع می کنه

سلام

حالت ؟ احوالت؟

خوبی؟

بعدازظهره و من تو آشیانه ایستگاه

قاسم آقا میاد و حسین رو صدا میزنه

حسین   حسین

بریم  یه مورد مزاحمت مار اعلام شده

رو به قاسم می کنم و میگم شما میرین؟

بله میریم

با خنده میگم:

عجب ایستگاهه باحالیه ها

شما مامور حریقین

ماموریتایی که ما باید بریم و شما میرین

خلاصه میرن و میان

مار رو هم تو یه بطری کردن و نشون ما میدن

رو به قاسم می کنم و میگم:

خدایی چجوری روتون شد این مارو دستتون بگیرین و بیان

نشون ما بدین

این ماره؟

این کرم خاکیه  تکامل یافتس قاسم جان

تو سالن نشستیم

قاسم در بطری و باز می کنه و

مار کوچولو میاد بیرون

رو میز

چه جالب  رو  سطح صاف نمیتونه حرکت کنه

فکرش رو بکنین درجا میزنه

خنده داره

رحمم میاد میگم:

گناه داره بهش نخندین

میرم بگیرمش  که خودشو به فرش میرسونه و یه گوشه دیوار

خودشو از خجالت  یه گوشه جمع می کنه



پ ن : چشاشو نگا کنین


نظرات 31 + ارسال نظر
ویکی دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:39 ب.ظ

آخه کجای این مار دیدن دارهههههههههههههههههه

خلقت خدا
دیدن نداره؟

دندونی دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:40 ب.ظ

آخ چه پوست قشنگی دارررره!
تا حالا مار نکشتین؟!
من متاسفانه از اون اطفال حیوان آزار و گاخی مردم آزار بودم!! خدا از سر تقصیراتم بگذره! رفته بودیم کوه! یه مار دیدیم! با بچه های عمو و عمه با چوب تو سرش و هرجاش کوبوندیم تا ذله شد! پشت چندتا سنگ گیر افتاده بود راه فرار نداشت بیچاره! دم مردن بود دیگه! که من هم آخر سر با نهایت بی شرمی (واای حالا که یادم میاد خدا خودش منو ببخشه!!!) پامو گذاشتم رو سرش و از دمش گرفتم کشیدم! .... سرش از تنش جدا شد..!
این پستتون باعث شد بعد چند سال از ائن کار به شدت احساس خجالت بکنم!!! وای خدا منو ببخشه!
...............
ممنون

مار بکشم؟
به هیچ عنوان.
من کوه که میرم مواظبم گیاهی رو لگدنکنم
اون وقت مار بکشم.
خدا ببخشتتون.
زبون بسته رو کشتین شما؟
اصلا نمیتونم به این کارتون فکر کنم

غزل دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:51 ب.ظ

1- چه خبره که این قدر فعال شدین؟!!! آفرین...
2- خوشمان آمد که توضیح دادین اینجا مسنجر نیست
3- به راحتی میشه پست قبلیتونو هک کرد و سوالا رو کش رفت. از ما گفتن بود(و مطمئنا از شما نشنیدن)
4- واللا اگه این از نظر شما کرم خاکیه تکامل یافتس، از نظر من مار بوآست.... کلا با مار خیلی حال نمی کنم.... یه جوریه.... چندشه....
5- امیدوارم همین جور زود به زود پست بذارین و کامنت تایید کنین و کلا فعال باشین

آپمی کنیم یه جور
آپ نمی کنیم یه جور دیگه ملت تیکه میرن
درشو تخته کنیم بریم بهتره ها
--------------------
باشه ماره

داش ناشناس:) دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ب.ظ

سلام
شما فضولی ؟حال ما به شما مربوطه ؟
موبایل غزل امواجش اومده رو من
این مار شوشولورو چیکارش کردین ؟ نخورینش
غزل مار اومده جیییییییییییییییییغ

مار دوباره برگشت به طبیعت
///////////
مجددا اعلام می کنم اینجا مسنجر نیس

غزل دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:58 ب.ظ

؟

فرنوش سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:13 ق.ظ http://gozareayam.blogsky.com/

سلاااااااااام........
یه سوال: اگه در همون حین خدایی نکرده یه ماموریت حریق اعلام میشد تکلیف چی بود؟؟؟
به این طفلی چطور گفتین کرم خاکی؟؟! خب حق داره از خجالت خودشو جمع کنه

سلام
هیچی
بچه ها میرفتم دیگه منو ماری جون میموندیم

کرم کرم است گرچه مار است.

غزل سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:26 ب.ظ

سرعت تاییدتون فوق العاده است..... ماشاللا..... چشم نخورین ایشاللا..
میگن اگه سگ رو از جایی که بوده ببرن یه عالمه اون ور تر ولش کنن باز برمیگرده سر جای اولش........ مار اینجوری نیست؟!!! کجای طبیعت ولش می کنین؟ وقتی ولش می کنین برنمیگرده سمتتون تا نیش بزنه؟ کلا می خوام بدونم ماره می فهمه شماها دارین بهش لطف می کنین آزادش می کنین یا نه؟
-----------------------------------------------------------------------------
این تیکه رو سانسور بفرمایید خواهشا : من اعصاب ندارمااااا.... یه دفعه دیدین زدم این داش ناشناسو لت و پار کردم! دو بار تذکر کلامی دادین... دفعه سوم نوبت تذکر فیزیکیه....

سلام
خواهش میکنم
فقط سگ نیس
اکثر حیوونا اینطورین
یه جایی دور از مناطق مسکونی
نه بسمتمون برنمی گرده
میره زیر بوته ها
بله تمام حیوانات میفهمن
متوجه میشن
------------------------------------------
اینجا جای دعوا نیستا
حالا داش ناشناسه مایه چیزی گفتن
سرخ نشین شما

صالحه سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:27 ب.ظ http://www.ahdnaf.blogfa.com

منم مار میخوااااااااااااااااام ببینم!
از نزدیکا!!!
راستی امروز با موفقیت اتش نشانه بزرگ شدم بعده ۱۰سال کبریت روشن کردم!
چون از بوش خوشم میاد!
خاموش میکردم
روشن.
خاموش
روشن!
اینقدرررر خوبههه!

سلام
دائم تو فاز اسراف بودین دیگه

میتونین برین باغ وحش از نزدیک ملاقاتشون کنین

حمید سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:38 ب.ظ

سلام. خوبی داش؟آبتین جون این جور که من فهمیدم شما اصلا سمت حریق نمیری. درست فهمیدم؟چه جوریاس؟ینی سازمان یه دسته بندی داره در این مورد؟اونوقت شما در مورد حریق هم آموزش دیدی؟
شرمنده میکنی اگه جواب بدی.
در ضمن خیلی حال میکنم وقتی زود به زود آپ میکنی.
نوکرررررتم

سلام حمید جان
تو سازمان 2تیم هستن
تیم امداد ونجات وتیم اطفا حریق
خدا خواست ما تو تیم امداد و نجات باشیم
اگه نیاز به نیروی کمکی واسه حریق باشه ماهم میریم
محبت داری شما

افسون چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:51 ق.ظ http://www.daaard.blogfa.com

واوووووووو همیشه با خودم میگفتم یعنی میشه یه جورایی یه دوستی ولو مجازی یه اشنایی یه استادی یکی که اتش نشان باشه ببینم و بشناسم از خاطرات و خطرات شغلش بگه به نظرم جالبن هیجان انگیزه تصادف جالبی بود برخورد با این وبلاگ.راستی مار رو چی کار کردین؟

سلام
ممنونم مرسی
مار رو آزادش کردیم
بازگشت به طبیعت

داش مهدی چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 05:41 ق.ظ

سلام بر آبتین خان شجاع
من هم میخوام مثله جناب دندونی یه اعترافی بکنم .والله از سن 18 سالگی تا به حال به شماره مو های سر خودم و آبتین عزیز با تفنگ بادی انواع و اقسام پرندگان رو بوسیله 3 قبضه تفنگ بادی 4.5( سرغت این کالیبر خیلی بالاست و جون میده واسه گنجشک زدن)رو شکار کردم. البته بیشتر اون ها رو بعد از کشتن به گربه های عزیز تر از جانم یعنی آقا میکائیل و مادمازل سیما میدادم.البته از کرده خودم پشیمون نیستم. من عاشق شکاره گنجشکم.بالاترین رکورد شکار من 24 گنجشک و 2 قمری در عرض 5 ساعته.راستی هیچ وقت از دوربین هدفگیری استفاده نمیکنم چون هم آدم رو تنبل میکنه و هم نامردیه!

سلام داش مهدی
اینجا کم کم داره تبدیل به کلیسا میشه و من هم
پدر روحانی
بخشیده شدی پسرم

داش ناشناس:) چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:34 ق.ظ

سلام دوستان
سلام داش آبتین
سلام غزل غزل ناشناس کش
یادمه یکی! میگفت():اگه حیونارو اذیت کنی اون دنیا اونا آدموهمون شکلی مجازات میکنن،مثلا اون ماره پاشو میذاره رو سر دندونی میکشه کلش کنده میشه یا اون گنجشکا و سایر پرندگان کشته شده ، داش مهدی و آقا میکاییل و مادمازل سیمارو با ارپیچی میزنن میترکونن البته بدون دوربین که یه وقت چششون خسته نشه و کاملا مردونه باشه
تو جهنم چه خبرا که نیست!!!! آقا آبتین شما با اجازه کی می بخشی؟

باز مسنجر بازی شرو شد.
داش ناشناس
شما ببخش
بخشش از داش هاستاااااااا
----------------------
نبخشم خودشو؟

دندونی چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:07 ب.ظ

شکار گوجیک(گنجشک محلی!!) خیلی با قتل یک مار توفیر داره!!
من باید خودم رو به کجا معرفی کنم؟؟؟!
اگه کسی میخواد بیاد ملاقات من حتما کمپوت آلبالو آسانا بیاره!

نیاز به معرفی نداری شما
خودش میدونه

محمد چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:56 ب.ظ http://nanga.blogfa.com

تو شهر شما به این میگن کرم.مار به این بزرگی

سجاد چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:56 ب.ظ http://salimisajjad.blogfa.com

این مار (مارک) سمی بود؟
اینا رو چند روز تو پایگاه نگه میدارید؟
جایه خاصی دارید بای رها کردن اینا یا هر دفعه یک جا آزادشون میکنید؟
بخشید

سلام سجاد جان
خوبی؟
نه عزیزم سمی نبود
به روز نمیرسه
در حدساعت نگهشون میدارین
اونم واسه آموزش
البته همیشه قبل از اینکه به ایستگاه برسیم
رهاسازی شدن

هما چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:30 ب.ظ

واااااای مااااااااااار
من اگه بودم در جا غش می کردم
یکی مار یکی گربه

سحرجاویدی +منصوره شفیعی چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 ب.ظ http://khyrkhah.blogfa.com

کهکشان پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:26 ق.ظ

سلام و خدا قوت داش ابتین

از ماموریت های ماری کلا خوشم میاد!
!!!
افرین به این همه حیوان دوستی

سلام

ممنونم

فقط من! پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:00 ق.ظ http://jostejoogar2011.persianblog.ir/

چه جالب!
وقتی بچه بودم در مناطق کوهستانی شمال داشتم از یه کوه کوچولو پایین میومدم که در جهت عکس من یه مار صورتی رنگ!! به طرف بالا میومد...
چون تصورم این بود که مار باید خیلی بزرگ و قطور باشه اصلا نفهمیدم این ماره و با خودم گفتم این کرمه چقدر بزرگ شده
البته مثل این آقا ماری که شما عکسش رو گذاشتید سر نداشت
الان با این پست یاد بچگی کردم...
راستی تازگیا از سرعتِ آپ کردنتون عقب میمونم ...

جالبناک بود

-----------------------------
متاسفانه مدتی میشه که نظرات در وبلاگتان ثبت نمیشود
مشکلی پیش آمده؟

فقط من! پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:34 ق.ظ http://jostejoogar2011.persianblog.ir/

نظرتون ثبت شد !
متشکرم
یه مدت البته سرعت پایین بود.

سپاس

سجاد پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:09 ق.ظ http://salimisajjad.blogfa.com

روز آتش نشان رو به همه جانبرکفان عزیز آتش نشان تبریک می گم
مخصوصا به شما جناب آبتین عزیز
انشاالله همیشه سالم و موفق باشید.

سلام سجاد عزیز
مرسی آقا
همچنین

ابوالفضل پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:49 ب.ظ http://www.mardankhatar.blogsky..com

حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم
تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو
نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم

میلاد نور مبارک

فراهانی پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:44 ب.ظ

سلام.امیدوارم حالتون خوب باشه. تولد امام رضا(ع) رو خدمتتون تبریک عرض میکنم. در ضمن پیشاپیش 7مهر روز آتش نشانی هم مبارک. انشاءالله در پناه حق موفق باشین.
یاعلی

محبت دارین
ممنونم
همچنین

غزل جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:15 ق.ظ

کلا با سانسور میونه ای ندارین نه؟!!!!!
حالا چون فردا روزتونه می بخشمتون..... گریه نکنین.....
روزتون مبااااااااااارک..........

سانسور؟ نه
ممنونم
باز سرخ شدین شما که

امدادگر جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:15 ق.ظ

سلام،روزتون مبارک،امیدوارم همیشه موفق باشید

مرسی امدادگر همچنین شما

داش مهدی جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:27 ق.ظ

امروز روز مردان جیگردار و داش مشتیه لوتی صفته مردم دار
یعنی آتش نشانهاست
روزت مبارک لوتیه بامرام.
http://www.aparat.com/v/YizMO

سلام
ممنونم
منم تبریک

دااااش ممد دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:35 ب.ظ

سلام پدر من میخوام اعتراف کنم موقع دیدن این فیلمی که داش مهدی گذاشته بود داشتم اشک میریختم از این همه عشق و فداکاری و الان هم که دارم مینویسم اشک شوق تو چشمام حلقه زده، به خاطر اینکه میبینم هنوز هم آدمایی هستن که وجودشون سرشار از عشق و فداکاریه.........
من با تمام وجود عاشق این شغلم، عاشق

نیلوفر چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:43 ب.ظ http://taraneyerahaee.blogfa.com

یعنی این عشق ات به این مار بد قیافه من رو کشته!

به این خوشگلی
حیوونی

کوهدخت سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:30 ق.ظ http://koohdokht.blogfa.com

حیوونی مار زبون بسته.سردرگرمی کاملا مشخصه.ترسیده حیوون!
امروز منتظر سرویس دانشگاه بودم که ماشین امداد آتش نشانی از جلوم رد شد،یاد شما کردم!!!!!!!

سلام
ممنونم
ممنونم

ریحانه سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:17 ق.ظ

این کوچولوئه؟

مهسا جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 05:54 ب.ظ

واااااااااااااااااااااااااااااااااای چه وحشتناک بووووووووووووووووود
بخدا دیگه امشب خوابم نمیبره

شجاع باش دختر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد