حلقه دردسر ساز

دیشب حدود ساعت 1 بود که یکی از همکارا اومد بیدارم کرد.

چشامو باز کردم گفتم چی شده؟

همکار:الان از اورژانس 2نفرو فرستادن ظاهراً 1 حلقه  تو دستش گیرکرده و بدجوری داره خونریزی می کنه.


ادامه مطلب ...

تلویزیون خونه ما سیاه و سفیده

سلام

کلاس های درون سازمانی شروع شده و من مدرس امداد و کمک های اولیه هستم

دیروز جلسه اول بود

فعلا واسه همکاران جدیدالورود کلاس گذاشتن

کلاس های متنوعیست (شیمی حریق / آشنایی با نردبان ها / امداد و نجات / کمک های اولیه -----------------------

ادامه مطلب ...

شلوار گرم

سلام

خوبین؟

خدا رو شکر.

حدمتتون عرض کنم که

اصلاً تو ذهنتون مجسم کنین باشه

وارد کلاس شدم با دانش آموزان متوسطه  . . . . .

ادامه مطلب ...

لهستانی ها در غم و اندوه از دست دادن رهبران خود( تصویری)

در حادثه سقوط هواپیمای حامل رئیس جمهور لهستان که قبل از نشستن در فرودگاه "سمولینسک" در غرب روسیه رخ داد، تمامی سرنشینان این هواپیما از جمله کازینسکی، همسر وی، رئیس بانک مرکزی لهستان و رئیس ارتش این کشور کشته شدند.

این هواپیما از نوع "توپولوف TU-154" بوده و در فاصله 1،5 کیلومتری فرودگاه سمولینسک و در هوایی مه‌آلود سقوط کرده است. گفته می شود در این حادثه، تمام سرنشینان این هواپیما کشته شده‌اند. شایان ذکر . . . .

ادامه مطلب ...

حالشو ببر

بی خیال شو و دنبالم بیا فقط مواظب باش خیس نشی

ادامه مطلب ...

لحظه ای از خود متنفر شدم متنفر

امروز میزبان کودکانی معصوم بودیم
کودکانی که دنیا را لمس می کردند اما نمی دیدند
معصوم و پاک / پاکِ پاک
درست حدس زدین نابینا بودند
از اول زندگیشون هیچی ندیدن جز یک پرده مشکی جلو چشماشون
سخته خیلی سخته
اما شاد بودنا شاد و شکرگذار
باید می بودینو می دیدین که چه . . . .

ادامه مطلب ...

5 ماه گذشت

سلام دارم خدمت همه دوستی خودم /
 امیدوارم هرجای این کره خاکی هستین شاد و سربلند باشینو قدر سلامتیی خودتونو بدونین /
نمی دونم خاطرات قبلی مو خوندین یا نه / 
می دونین واسه چی گفتم قدر سلامتیی خودتو نو بدونین ؟
نمی دونین دیگه .
یاید بگم که الان نزدیک 5 ماه از اون حادثه میگذره از اون سقوط ناگوارم تو سازمان /
تو این اتفاق زانوی پای چپم شکست خیلی ناجور /
مفصل پامو جراحی کردمو دکتر جراحم یک یادگاری تو پام گذاشت ، .  . . .

ادامه مطلب ...

۱ حادثه

سلام دارم خدمت همه دوستای خودم . باید بگم که حدود 1۵۰ روزه پیش برای من در محل کارم ( آتش نشانی) یک حادثه رخ داد اونم چه حادثه ای در حال نصب پرچم بودم که یک هو از چرثقیل جدا شدمو چشمتون روز بد نبینه یک سقوط 6-5 متری تو باغچه ، شانس آوردن که تو باغچه . آره زانوی چپم آسیب جدی دیدو کار به جراحی و ثابت کردن قسمتی از مفصل با پلاتین کشید . سرتونو بدرد نیارم از اون ماجرا 100 روز میگذره و دکترم تا الان از وضعیتم راضیه . بعد از این اتفاق ابلاغم از نجاتگری به اپراتوری ستاد فرماندهی تغییرکرد تا وقتی که روبراه شم . هر شب از ساعت 21 میام تو ستاد فرماندهی شیفت شب تا 6/30 صبح . الانم از وضعیت زانوم راضی هستم ، راضی نباشم چی کار کنم . و خوشبختانه تا الام مورد خاصی گزارش نشده و بچه ها در حال استراحت کردن هستن .

سوگند نامه

از پس اجساد سوخته، خانه های ویران و مردم خاکستر نشین
 یک لبخند که زنده بودن و آرامش را بشارت دهد، برای ما کافی است.
 بوی آب و آتش می دهیم و اضطراب لحظه ای را در جدال با مرگ لمس کرده ایم.
سوگند من گواه معتبر عشقم به مردم است و آن چه نشانی از زندگی دهد:
«به پیشگاه خدای بزرگ و عدالت اجتماعی سوگند یاد می کنم تا پای جان بدون
 در نظر گرفتن نژاد و مذهب از جان و مال مردم حفاظت و حراست نمایم.»