سلام
قبول باشه
واسه تون دعا کردم
واسه شمایی که الان وقت گذاشتین و . . . .
مشغول مطالعه وبلاگ خانم عدالتیان (غار سنگ کوه) از مدرسین خوب و فعال غارنوردی کشورمون بودم که ستاد فرماندهی اعلام می کنه که جوانی اومده و یه حلقه تو انگشتش گیر کرده
با خودم گفتم : باز داستان عشق و عاشقی
حلقه رد و بدل می کنن و . . . .
میرم پایین
بله 2 تا جوون حدود 20-25 ساله رو می بینم
که یکیشون با حلقه ای که تو دشتشه داره بازی می کنه
میرم جلو و سلام می کنم
انگشتش یه کم ورم کرده
سوال می کنم:
2-3 ساعتی هست تو انگشتته آره
بله هر کار کردم نتونستم درش بیارم
خواهرم گفت که یه بار اورژانس بوده
یه نفر اومده و حلقه تو انگشتش گیر کرده بوده
بعد بهش گفتن که بره اتش نشانی
واسه همینه که منم اومدم اینجا
لوازم مورد نیازو دوستانم میارن
عینک ایمنی رو به چشم میزنم
ازشون میخوام که به محل برش نگاه نکنن(امکان شکسته شدن تیغه برش)
و شروع به برش می کنم
ثانیه اول
اخماشو تو هم میکنه و
آخ اخ سوختم بابا
یه نگاه بهش می کنم و میگم
سوختی؟
آره بابا حلقه داغ شده
بهش میگم: من که چیزی حس نمی کنم
یه نگاه می کنه و با خنده میگه:
اِ مگه قرار شما حس کنین
مجدداً برش رو شرو می کنیم و همکار عزیزم جناب رجبی به کمک آب تیغه برش رو خنک می کنن
برش اول تموم میشه
ازمون میخواد که یه برش دیگه هم بدیم
روبهش می کنم و میگم:
هر برشی که بزنیم 5000 هزینه داره
2 برش میشه 10000 مشکلی که نداره
یه نگا میکنه و میگه:
شما بِبُر من 50000 میدم باشه می برم
همکارانم می خندن و شروع به برش دوم می کنم
تا اینکه حلقه از انگشت مبارکش جدا میشه و
تشکر میکنه و پی راهشو می گیره
-------------------------------
در ضمن جریان گیر کردن حلقه هم عشق و عاشقی بوده که من بنا به دلایلی از ثبت کردنش خودداری کردم.
//////////////////////////////////////////////////////////
اعضای تیم:
رسول غیبی
مهدی رجبی
آبتین
تاریخ حادثه:12/6/89 ساعت: 21
ازنوع حلقه میشه فهمید عشق و عاشقی بوده یا نه!
میرن واسه هم حلقه می خرن،عقل تو سرشون نیست
وای ازدست بچه های امروزی که تا آشنا میشن
خسته نباشید
ممنونم
hi
thank you so much
سلام دوست عزیزم . وبلاگتو دیدم خیلی جالبه . امیدوارم همیشه در پناه حضرت حق موفق و موید باشی .... راستشو بخوای منم یه کلبه فقیرانه دارم اگه دوست داشتی و وقت کردی یه سری هم بزن .... دوست دارم از مطالب وبلاگم استفاده کنی .... خوشحال میشیم ... اگه با تبادل لینک موافقی منو با اسم ضامن آهو رضا بلینک و بگو با چه اسمی بلینکمت ... منتظر حضور سبزتم ... زود بیا پیشم ... یا حق [گل]
سلام سید
ممنونم
همچنین
ای بابا قسمت های جالبشو حذف کردین که!!!
جالب کجا بود بابا
سلام دوست من
علیک سلام
سلام دوست من

ممنون از حضورت و پیامتون.
راستش من برای اولین بار مسابقه سرطناب شرکت کردم و از شانس بد منم بد پاندولی شدم و سرم محکم خورد به دیواره.
دیگه ترسیدم. نمی دونم مسابقه بعدی رو چکارکنم.
راستی با مصاحبه خانم عبدالرحیمی به روزم.
خوشحال می شم نظرتونو بدونم.
سلام
واسه بار اول عالیه
سلام
ممنون
ا.دعا
شاد باشید
همچنین
سلام پسر بابا
کل خاطراتو خوندم (از حلقه تا حادثه درود)بهر حال خسته نباشی.
چندروزی یه گرفتاری برای یکی ازپرسنل شیفتم پیش اومده که مارو هم یه جورایی درگیر کرده.
خوردن فلنچ به پاش وعدم اطلاع به من تااین حادثه رو گزارش کنیم تا ناشی از کار باشه بعدم بیرون دکتر رفته مشخص شده پاش مو ورداشته حالا هم تو گچه وخونه افتاده بهش میگم چرا نگفتی میگه ببخشید ترسیدم جریمه بشم.
حالا هم پیگیر شدم که بتونم یه کاری براش بکنیم تا مقداری ازهزینشو فولاد مبارکه بده.
بهر حال چند روزی نشده بهت سر بزنم شرمنده.
موفق باشی
سلام رسولی
ای بابا از دست این پرسنل
یا از دست شما که شاید خیلی اذیتشون کردین و کلی جریمه
نکنین آقا جون نکنین
گناه دارن
شاد باشی عسیس
امیر رضا رو ببوس
اقا ما از اول تا اخر پسا رو خوندیم که جریان گیر کردن حلقه رو بفهمیم
D :