نمی دونم چه جوری شرو کنم
ستاد فرماندهی اعلام میکنه که بچه های ایستگاه 2 رو فرستاده تا یه خرگوش رو که تو ناودون گیر کرده خارج کنن که متاسفانه موفق نشدن واسه همین ما رو به محل اعزام میکنن.
ساعت 20:57 دقیقه محل بودیم
از ماشین پیاده میشم
یه چراغ قوه برمیدارم و عینک شب رو به چشم میزم
صاحب خونه میان بیرون و ما رو به سمت ناودون(جایی که خرگوش توش گیر کرده) راهنمایی می کنن
نور رو تو ناودون میگیرم 3-4 متر جلوتر می بینمش
تکون نمی خوره
نه انگار متوجه نور شده و خودشو یه تکونایی داره میده
متاسفانه مسیر ناودون پر شده بود از قیرهای پشت بوم
و از وسط ، لوله با شیب بیشتری به سمت بالا منحرف شده و ما نمی تونیم کاری بکنیم
بر اساس تجربه های قبلی که همیشه هم جواب داده تصمیم میگیریم که آب رو با فشار زیادی از رو پشت بوم وارد ناودون کنیم تا خرگوش ما با فشار آب از ناودون خارج بشه
همکارم جناب بی عارفی میرن بالای بوم و منم جلوی ناودون می ایستم
دوستم از بالا آب رو با فشار وارد ناودون می کنن
اما آب با فشار کمی خارج میشه
خرگوش ما خودشو تو ناودون کمی تکون میده و مقداری آب خارج میشه
کمتر از 10 ثانیه خرگوش با فشار آب از ناودون در میاد
اما تکون نمی خوره
سریع برمی دارمش
نور تو چشاش میندازم
هیچ عکس العملی نمی بینم
میذارمش رو یه کیسه
خودشو یه تکون میده و
دیگه از تکون و نفس خبری نیس
سرشو به سمت پایین می چرخونم
یه کم آب از دهنش خارج میشه
اما نفس . . .
با انگشت 60 و اشارم شرو به ماساژ قلبی می کنم
زیر انگشتان تپش قلبشو حس می کنم
خوشحال میشیم
همه دورمون تو حیاط جمع شدن منتظرن . . .
ضربان قلبشو خوب رو نوک انگشتام حس می کنم
خیلی سریع میزد .
اما یه هو همه علائم میره.
شرو به ماساژ قلبی می کنم
خرگوش ما 2 تا نفس سریع می کشه
از اهالی منزل می خوام که یه پتویی ، پارچه ای بیارن تا رو خرگوشمون بندازیم تا سرما نخوره
دوستم یه نگاه می کنه و میگه :
آبتین ضربانشو حس نمی کنم و شرو به ماساژ می کنه
انگشتامو رو قلبش می ذارم
هیچی حس نمی کنم هیچی
تو دلم می گفتم:
بِزَن بِزَن ، دِ یا ا... زود باش نفس بکش
اما . . . .
خیلی ناراحت شدم خیلی
اصلاً باورم نمیشد که خرگوش ما .. . .
دوستم هم لوازم و داره تو ماشین میذاره
از صاحب خونه عذرخواهی و خداحافظی می کنم
بنده خدا واسمون میوه میاره
میام بیرون
تو ماشین میشینم
رو به صاحبخونه می کنم و میگم:
حاج آقا ببخشین . از طرف ما از خانواده و بچه ها عذر خواهی کنین شرمندم به خدا
بنده خدا هم عیب نداره و ازین حرفا
شاید واسه اونا عیب نداشت اما واسه ما خیلی ، خیلی عیب داش
دوستم لوازمو تو ماشین گذاشت و حرکت
تاریح حادثه:26-6-89
ساعت / 20:57 در محل
اتمام عملیات / 21:17
مدت عملیات: 20 دقیقه
تیم اعزامی : احمد بی یار عارفی و آبتین
وای که چقدر ناراحت کننده بود
سلام آقا آبتین
خرگوش بیچاره...
اما ناراحت نباشید چون شما تمام سعی خودتون رو کردید
طفلکی خرگوشه..........
شاید اگه یه دامپزشک بود خرگوشه زنده بود....... خودمونیما عجب خرگوش شیطونی بوده
ظاهرا هر چی آدمها علاقه به حلقه های کوچیک تو دست کردن دارن حیونها علاقه به رفتن تو ناودون دارن!!!
طفلک این حیونها...واسشون زندگی نذاشتیم ما آدمها..... پرنده ها رو اسیر قفس میکنیم...حیونهای دیگه رو هم که واسه تفریحات خودمون و اینکه خوشمون بیاد اسیر میکنیم...
دلم خیلی سوخت...
چند وقت پیش گربه ایی که سوسیس میخورد دیدم و کلی دلم واسش سوخت که نسل اونها رو هم عوض کردیم و معلوم نیست چی به خوردشون دادیم و در ِآینده چی ازشون میسازیم! ما به نسل آدمها بیتوجهیم چه برسه به حیونها...... :(
سلام خسته نباشید
من امدادگر جمعیت هلال احمر و تو پست های امداد جاده فعالیت میکنم.امید وارم بتونم ازشما چیزای زیادی یاد بگیرم
خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ناراحت شدم
------------------
چه جالب می بینم که به سلامتی شکلک دار شدید
چجوری اینجوری شد؟
حداقل یه خبر میدادید یکم ذوق کنم ... عجبااااااااااااا اینهمه خودمو واسه شکلک نداشتنتون هلاک کردم اونوخت....
آخی!چه بد،خیلی دلم سوخت
اصلانم ناراحت کننده نبود
اخی زبون بسته.دلم خیلی سوخت
سلام..
آخی...نازی.شما سعی خودتون رو کردید.ناراحت نباش
وای خرگوش بیچاره . .اقعا تجربه ثابت کرده برا نجات یه خرگوش از اونجا فشار اب جواب میده ؟!
من که وقتی داشتم این متن رو می خوندم وقتی به اونجا رسیدم که می خواستید آب بریزید گفتم آخ الان با اب خفش می کنن . کاش یه راه بهتری بود . منم فشار اب چند ثانیه بخوره تو صورتم هر چیزی ممکنه پیش بیاد چه برسه به خرگوش کوچولو .
ببخشید انگار لحنم سرزنش امیز شد . معذرت می خوام من قصد سرزنش ندارم . به هر حال این تخصص شماست و شما بهتر می دونید
سلام دوست خوبم
من که عاشق شغل شمام اما عمرا که جسارت این کار رو داشتم حتی اگه زودتر از اینا به فکر می افتادم..
خاطراتتون خوندنیه برای من و امثال من که شجاعت شما رو تحسین می کنیم اما گاهی حس می کنم چه دل بزرگی دارید شما که این جور اتفاقات رو می بینید و تجربه می کنید و باز دلسرد نمی شید... شاید امید یه نجات دیگه.. نمی دونم! هرچه که هست واقعا خسته نباشید....
البته میدونم که شاید نتونید هیچ وقت این کارو انجام بدید ولی گفتم بنویسم شاید به درد خورد .
زمانی که حیوان قادر به تنفس نیست، لازمه که به او تنفس مصنوعی بدید. اول دهان حیوان رو چک کنید. دهان و راههای هوایی بایستی کاملا باز باشند و دهان رو از هر گونه عامل مسدود کننده، موکوس یا خون پاک کنید.
"دهان حیوان را ببندید" و از راه بینی به درون ریههاش بدمید و اجازه بدیدکه تا به آرامی نفسش را بیرون بده. محکم ندمید؛ بسته به جثه حیوان ، باید شدت دمیدن ر و تنظیم کنید.
برای ماساژ قلبی معمولا میتونید با یک دست ناحیه زیر بغل را گرفته و ماساژ قلبی را شروع کنید، یا با دو دست( یعنی حیوان به پشت مخوابونید بعد دو دستتون رو جوری قرار بدید که 4 تا انگشتتون پشت و دو انگشت شست جلوی قفسه سینه قرار بگیرن) به آرامی ناحیه را ماساژ دهید. این کار را بیش از 100 بار در دقیقه بایستی انجام داد، پس سرعت ماساژ را زیاد نمایید.
CPR در حیوانات زود جواب میده به شرطی که تنفس + ماساژ قلبی بدید.
من پزشک هستم .و اصول CPR حیوانات رو هم بلدم .این رو گفتم که تصور نکنید که حرف غیر علمی میزنم .
ببخشید طولانی شد.
ممنونم
من هم بادودست ماساژ میدادم
ممنونم بابت اطلاعات تکمیلی
سلام. دوتا از جوجه اردکام تو ناودون گیر کرده بودن و مردن