مزاحِمِ / یه پسرَست که دیوونه شده

سلام

ای بابا 

چه علیکی 

اعصاب ندارم بخدا 

واسه چی؟ 

واسه چی بعضی از ادما بدبین هستن

من  آبتین 

به چه زبونی بگم مزاحم نیستم 

قصد مزاحمت ندارم 

ای ملت 

من بدبخت یه سیم کارت پیدا کردم 

دنبال صاحبش میگردم  

بَ هَهههههههههههه 

من یه سیم کارت پیدا کردم 

بهر حال یه جورایی باید صاحبش رو پیدا کنم دیگه 

بهترین شیوه   هممون هم میدونیم 

رفتن تو لیست مخاطب هاش بود 

میرم تو دفتر تلفن 

اوووووووووووووووووووووو وَ 

کلی شماره با نام های: 

عمه 

عمه معصومه 

مغازه شهناز 

مجید 

مصطفی 

فرهناز 

مهد 

مریم 

لیلا 

خانم کریمی 

تو لیست شماره ها می چرخیدم 

که به بهترین شماره رسیدم با نام 

مامان 

سریع شماره این مامان خانم رو میگیرم 

بوققققققققققق  بوققققققققققق 

یه خانم میانسال: 

بله  بفرمائید 

سلام خانم خسته نباشین 

این شماره که رو گوشیتون الان افتاد 

این شماره ای که من با شما تماس گرفتم 

من این سیم کارت رو پیدا کردم 

شماره شما با نام مامان تو این سیم کارت ذخیره شده 

شما این شماره رو میشناسین دیگه 

بهرحال شماره شما تو لیست شماره ها بوده دیگه 

ینی هست 

این سیم کارت احتمالا واسه یکی از بچه هاتون بوده 

کلی صحبت کردم 

میدونین چی شنیدم 

نه اقا ما سیم کارت گم نکردیم  

آبتین: خانم این شماره حتماً واسه یکی از بچه های شماست 

خانم: نه آقا من این شماره رو نمیشناسم 

کلی علامت شوال دور سرم میچرخید 

ینی چی؟ 

یه شماره دیگه با نام فرهناززززز   

منتظرم تماس برقرار بشه 

ای بابا انگار این شماره اشتباست 

مخاطب بعدی با نام معصومه  

جواب میدن: 

سلام خانم من یه سیم کارت پیدا کردم 

این شماره رو اگه میشناسین بهشون خبر بدین سیم کارتشون دست منه 

بیان از من بگیرن 

معصومه خانم: نه اقا من اسن شماره رو نمیشناسم 

وای خداااااااااااا  ینی چی؟ 

مخاطب بعدی با نام مجید: 

سلام اقا مجید 

مجید: سلام اقا بفرمائین 

من: اقا من یه سیم کارت پیدا کردم شماره شما رو این سیم کارت ذخیره شده 

این شماره رو میشناسین؟ 

مجید اقا: یه  لحظه صبر کنین 

یعد از چند ثانیه 

نه اقا من این شماره رو نمیشناسم 

منو میگین اعصاب بی اعصاب 

آبتین دیگه اعصاب ندار شده 

میدونین کجاش بدتر از همه بود 

جایی که شارِژ سم کارت تموم شد 

جایی که یه شارژ 2000 ری خریدم 

بعدش رو بخونین متوجه میشین که اینجا هنو قسمت خوب داستانِ 

مخاطب بعدی با نام 

عمه معصومه  

تماس میگیرم 

بوققققققققققق  بوققققققققققققققققققق 

عمه خانم:  سلام بفرمائین 

من با اعتماد بنفسی کاذب 

تو دلم میگم مامانش شماره رو نشناخت عمش بشناسه 

عع خانم: الو الو بفرمائین 

تَق تماسمون قطع شد 

مجدداً شماره میگیرم 

عمه خانم:  الو  الو بفرمائین 

آبتین: سلام خانم وقت بخیر 

من یه سیم کارت پیدا کردم شماره شما با نام عمه معصومه رو این سیم کارت ذخیره شدست 

عمه خانم جواب میدن: 

نه اقا این شماره رو نمیشناسم 

صدای اهل خانوادشون و می شنوم که از عمه خانم میپرسن که پشت خطِ کیه؟ 

عمع خانم هم جوای میده: 

مزاحِمِ  یه پسره دیوونه شده 

میگه شماره من رو یه سیم کارت که پیدا کرده ذخیره شده 

مزاحمِ احمقِ  

هیچی دیگه  قطع کرد 

من بدبخت هم کباب 

به جرات میتونم بگم که با20 نفر  تماس داشتم 

اما بی فایده بود 

 ----------------------------------------------------- 

مشخصات بدین  سیم کارت تحویل بگیرین