خاطرات یک آتش نشان

عناوین یادداشت‌ها

  • از تدریس تو دانشگاه تا واژگونی پراید چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 15:27
    سلام خدمتتون عرض کنم که تو دانشگاه مشغول تدریس بودم روزهای پایانی ترم بود آخر کلاس نکات مهم و امتحانی رو به دانشجویان گوش زد میکردم یکی از خانم های کلاس بلند شد گفت: استاد میشه بگین چندتا سوال میدین؟ بارم نمرات چه جوریه؟ استاد زیاد سخت نگیرینا رو به دانشجویان کردم گفتم: خدمتتون عرض کنم که ۵ تا سوال هر سوال ۳ نمره بچه...
  • ستایش یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 22:20
    سلام و وقت بخیر با این یکی عکسم کلی حال می کنم وقتی میبینمش اسمش رو گذاشتم ستایش البته یه خورده روش کار کردم(یه قلب آتیشی اضافه کردم به تصویرم) یادش بخیر علم کوه گرده المانها زحمت گرفتن این عکس و مربی عزیزم جناب فتحی کشیدن ۷ ۸ تا عکس گرفتن که زیباترینش این شد
  • نمی تونم ادامه بدم یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 15:46
    سلام خوبین؟ شکرستان نمی دونم چی جوری شرو کنم این همه توصیه این همه علائم مقصر بچه ها نیستن مقصر ما برگترهاییم بله بله ای کاش که اصلاْ حادثه ای نبود تا وبلاگی به اسم خاطرات یک آتش نشان هم نبود و من هیچ وقت داغ مادری رو ثبت نمی کردم سخته سخته اشک ریختن پدر رو ثبت کردن سخته جای دوستان ناهار صرف میشه تو اسایشگاه هستیم...
  • شنا کردن ممنوع شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 12:38
    سلام وارد واحد اداری سازمان میشم جناب سلیمان مسئول روابط عمومی صدام میزنن آبیتن بیا اینجا یه فایل و نشونم میدن و میگن که ازت میخوام این متنو رو وبلاگت منتشر کنی منم با خنده میگم که اول باید بخونمش شاید یه سری جاهاش نیاز به سانسور داشته باشه اینم متن دوستمون بدون سانسور نمی دونم چرا تو کشور ما قیمت جون آدما این قدر...
  • بعضی ها از دستش گریزونن(احساس مسئولیت) شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 01:03
    سلام اولش همه چیرو قبول می کننا اما بعد یه مدت میزنن زیر همه چی اولش خوب سفت و محکم می چسبن بهش اما یواش یواش بیخیال همه چی میشن آخه شما که نمی تونی قبول نکن بابا احساس مسئولییت بضی ها مسئول خودشون هم نیستن بیخیاله همه چی هستن بعضی ها نه فط خودشون رو عشقست بعضی ها هم علاوه بر خودشون نسبت به دیگران هم احساس مسئولیت می...
  • تقدیم به یگانه امدادرسان عالم هستی اباصالح المهدی (عج) جمعه 24 تیر‌ماه سال 1390 08:42
    امسال برای نخستین بار " روز امدادگر " مصادف با روز ولادت امام زمان (عج) را جشن خواهیم گرفت به پیشنهاد پایگاه اینترنتی امدادگران ایران به زودی "روز امدادگر" در تقویم ثبت رسمی خواهد شد
  • آرامش جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 22:01
    سلام پنجشنبه شب جای دوستان خالی ساحل محمود آباد بودم حس رفتن تو آب رو نداشتم یه حس غریبی بود غریب بر روی سنگریزه های کنار ساحل که مثل یه فرش مخملی با طرحی زیبا و هارمونی رنگ جذاب که شاهکار دوست عزیزم / پروردگارم بود آرام دراز کشیدم رو به آسمان در درون دلم فریاد زدم خداجون دوست دارم و آرام چشمانم را بستم و امواج دریا...
  • 4 تا از خان ها رو پشت سر گذاشتم سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 18:59
    سلام علیکم و رحمه الله احوال شما ؟ همه خوبن؟ هی بدکی نیستیم نفسی می آید خدا را سپاس آملم و مشغول جواب پس دادن دیگه امتحانات پایان ترم کل ترم 3 4 بار بیشتر سر کلاسا نبودم البته موجه ها با اساتید هماهنگم بقیه مرتب تو کلاسا شرکت داشتن 4 تا از خان ها رو پشت سر گذاشتم تا بعد ببینیم چی چی میشه راستی دعا یادتون نره
  • عروس خانم شادوماد مبارکتون باشه / تصویری پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 11:40
    سلام ممنونم شما خوبین؟ وقتی این تصویر رو دیدم فقط رو به خدا کردم و گفتم: خدا جون این چه مدلشه / ما اینجا حادثه داشتیم و نیاز مبرم به امداد هوایی اما بالگرد جمعیت استان تو ماموریت و یه جای دیه درگیر بود بالگرد نبود و مصدوم هم به زمین و زمان چنگ مینداخت اما یه جای کره خاکی تو همین ایران عزیز شادوماد دست عروس خانم رو...
  • وا خواهر بلند شو دیگه حاجی با شما هم هستم چهارشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1390 09:34
    سلام خوبین؟ مدتی میشه که ننوشتم سپاسگزارم از عزیزانی که با ایمیل های زیباشون جویای حال ما بودن و می نوشتین آبتین کجایی؟ بنویس دیگه؟ چشم می نویسم می بینم که همه کولر ها رو راه انداختین و بخاری ها رو جم کردین حالا یه سوال و یه خواهش بخاری ها رو جم کردین بسلامتی اون درپوش شیر گاز رو بستین؟ چی شده؟ نمی دونین؟ چی ؟ شما...
  • مهین خانم چه خوشگل شدی امشب سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 12:13
    سلام وا واسه چی می خندی واسه چی ؟ واسه عنوان خاطرم عنوانه دیگه مگه چشه؟ چی شده؟ مشکوک میزنم عزیز بفرمایین ادامه مطلب یه روز گرم که عرق از سرو کلم مثل بارون بهاری میریخت یه سرویس گرفتم تا برم ویترینی که واسه گالریم خریده بودم رو حمل کنم از اونجا هم که من هم مثل باد با ملت برگ می خورم با آقای راننده رفیق شدیم خلاصه...
  • مانور امدادو نجات در ارتفاع در مراکز صنعتی دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 12:31
    شرکت صنایع آسه آرد گزارش از: مهدی صادقی (فرمانده عملیات) از آنجائیکه ایران یکی از 10 کشور حادثه خیز دنیا با وقوع حوادث پیش بینی نشده طبیعی و غیر طبیعی میباشد و با عنایت به دستاوردهای علمی در خصوص میزان تاثیر آمادگی در کاهش میزان آسیب پذیری ناشی از حوادث و سهم عمده آن در افزایش توان مقابله با حوادث و لزوم رسیدن به...
  • عشق مادر چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1390 09:30
    به بهشت نمی روم اگر مادرم آنجا نباشد این عکس با عنوان “عشق مادر در زمان زلزله”، اثر یک عکاس چینی هست که برنده مدال طلای پنجمین دوره “مسابقات بین المللی عکاسی مطبوعات چین” شده است
  • شما می دونین این چیه؟کارش چییه؟ چجوری کار می کنه؟ دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 00:55
    سلام خوبین؟ کجایین؟ الان توخونه نشستین یا نه محل کارین ؟ اگه دورو برتون رو خوب نگاه کنین امیدورام که یه کپسول ببینین چی شد؟ پیداش نکردین ؟ نگین که نیست یه کپسول قرمز رنگ یا شایدم آبی یا نه اینقدر بدنه این کپسول براقه که تصویرتون رو توش می بینین چه جالب چی شده نه توروخدا ینی فقط این کپسول اونجا حکم یه اینه رو داره وای...
  • آقا من ازین گربه ها می ترسم پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 14:04
    با سلام خدمتتون عرض کنم که که که یادم رفت چی می خواستم بگم آهان یادم اومد امروز حدود ساعت ۹:۱۵ اعلام می کنن که یکی از همشهریان با سامانه ۱۲۵ تماس داشتن و از وجود ۳ بچه گربه تو حیاط پشتی خونشون اعلام نارضایتی دارن زمانی که با ۱۲۵ تماس گرفته بودن من تو ستاد فرماندهی بودم اپراتور جناب رضایی گوشی رو به من میدن و میگن آقا...
  • فقط با سرعت 110 تا برونین بیشتر از اون ینی مرگ(تصویری) سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 00:43
    سلام امروز صبح ساعت 7:07 دقیقه وارد سازمان میشم میرم پیش بچه ها مهدی و احمد لوازم خودرو اکسور رو چک می کنن میرم جلو سلام و احوالپرسی خودرو 815 (خودرو امداد و نجات در حوادث چاه افتادگی) هنو داخل آشیانست میرم استارت میزنم اما استارت نمی خوره میرم پیش احمد میگم احمد آقا خودرو مشکل داره چی شده روشن نمی شه جواب میدن: آره...
  • فقط باید خیلی سریع طرح ها رو باید ببرم تهران و به ثبت برسونمشون دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:21
    سلام خوبین؟ چه خبرا؟ من؟ خبر؟ شِکَر سلامتی دوستان تو دانشگاه(آمل) استاد جامعه شناسی چه مرد نازنینیه اینقدر اروم صحبت میکنه نفسش گرم شیوه تدریسش رو خیلی دوس دارم دارم از روش کپی برمی دارم واسه خودم تا تو کلاسام بهتر ظاهر شم کلاسشون تموم شد آخرای کلاس صحبت از ایده و ثبت اختراع شد و ازین حرفها کلاس که تموم شد رفتم پیششون...
  • آتش نشان منزل خود باشیم پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1390 12:16
    با سلام واحترم آمل جای دوستان خالی بالاخره بعداز مدت های مدید اومدیم دانشگاه و تو کافی نشستم و گفتم بیام یه مطلب توپ واسه دوستان ثبت کنم یه مطلب کاربردی یه مطلبی که با خوندنش آتش نشان بشیم رعایت نکات ایمنی در مقابل آتش سوزیها و حوادث گاز : هر گاه در فضای بسته بوی گاز استشمام کردید باید نکات زیر را رعایت کنید : اگر در...
  • اگه واسه خشک کردن موهاتون از سشوار . .. سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1390 19:15
    سلام خوبین؟ شما واسه خشک کردن موهاتون از سشوار کمک می گیرین شما می دونین که سشوار .. . نه دیگه اگه میخواین بیشتر بدونین دانلود بفرمائین دریافت سند منبع:آتش نشانی تهران
  • ویژگی های عینک آفتابی مناسب شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 17:23
    برای شما که از عینک افتابی استفاده می کنید سلام با توجه به فرا رسیدن فصل تابستان حتما هر روزه شاهد فروش عینک های آفتابی توسط دستفروشان در کنار خیابون شدید. من خودم خیلی ها رو دیدم که ازین دستفروشان خرید می کنن به نظر شما کارشون درسته؟ پرسش: لطفا خصوصیات یک عینک آفتابی خوب و مناسب را ذکر کنید؟ پاسخ: در مورد استفاده از...
  • بد نیس شما هم بدونین پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 10:20
    رویدادهای ناگوار زادگاهم نیشابور سلام امیدورام همیشه شاد شاد شاد باشین با خودم گفتم بد نیس شما هم بدونین تو شهری که من زندگی میکنم جند بار زلزله اومده چند بار ویران شده / پس ما هم میخونیم [زمین لرزه 763 میلادی]- خراسان : در سال 763 میلادی زمین‌لرزه فاجعه باری در خراسان روی داد که کوهها را از جای خود حرکت داد و هیچ...
  • تغذیه آتش نشانان سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 09:26
    دریافت فایل = کلیک بر روی تصویر پ ن: تا شنبه هفته آینده نیستم / ینی هستما اما امل هستم پس هم هستم هم نیستم
  • گزارش تصویری مانور امداد و نجات آتش نشانی نیشابور یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 21:58
    در تاریخ 31 فروردین 1390 یک مانور امداد توسط تیم آتش نشانی نیشابور و آتش نشانی بینالود بصورت تمرینی، در کارخانه آرد سازی آسه آرد واقع در شهرک صنعتی بینالود، برگزار گردید که جمعی از آتش نشانان مشهد نیز در آن حضور داشتند. این مانور شامل حمل و بالا کشی مصدوم از روی سیلو و داخل سیلوی گندم بود که در چند مرحله انجام گردید و...
  • اصول ایمنی در آشپزخانه پنج‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1390 13:03
    سلام و درود خدمت شما شمایی که مثل بنده با ظروف نشسته شده و خلاصه آشپزخونه سروکار دارین البته حدود ۲ شیفت میشه که وظائم تو شیف تغییر کرده الان مسول جارو و نظافت آسایشکاه و پذیرایی تو شیفت هستم البته قبل از جارو کشیدن هر روز صبح که دستی به سرویس های بهداشتی هم باید بکشم مقاله زیر رو بخونیم باشه واسه ایمنی خودمونه دیگه...
  • اگه میدونستم بارداره بغلش میکردم ، می آوردمش پایین جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1390 12:28
    با سلام و خسته نباشین و ازین حرفا کجایین؟ کم پهنا شدین نکنه رِژیم گرفتین؟ آره خدمتتون عرض کنم که هفته پیش حدود ساعت 19:30 125 زنگ میخوره اپراتور بعد از کمی صحبت و دادن راهکار منو صدا میزنه آبتین آبتین بیا یه خانمست که یه گربه تو کانال کولر خونش گیر کرده گوشی رو میگیرم: سلام خانم حالتون خوبه در خدمتم خانم: سلام آقا...
  • اورژانس های چشم سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1390 23:38
    سلام دیروز دوست خوبم ابوالفضل (اپراتور ستاد فرماندهی) سر شیفت نیومد از دوستان پرس وجو کردم و علت غیبتش رو دوستان اینطوری گفتن: ابوالفضل طفلکی چشمش آسیب دیده باور نکردم تا اینکه امروز صبح اومدمشیفت و بله ابوالفضل از ناحیه چشم چپ دچار آسیب شده بود بعد از جلسه ماهیانه به علت نگرانی شدید با خودش تماس گرفتم خیلی ناراحت و...
  • الان میام میزنم پس کلت / پوست سرت رو . . . . شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 20:25
    سلام احوال شما ؟ چه خبرا؟ خب خدارو شکر خدمتتون عرض کنم که دیروز همین موقع بود آره تو ستاد فرماندهی نشسته بودم 125 زنگ میخورد و جناب رضایی اپراتور ستاد فرماندهی گوشی رو هی بر میداشت و چیزی نمی گفت و خلاصه باز میذاشت سرجاش 10 دقیقه ای که اونجا بودما این زنگ خوردن تبدیل به یه سیکل شده بود کنجکاو شدم رفتم جلو گفتم اقای...
  • جناب سروان واسه چی به خانم ها گواهینامه میدین(تصویری) جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 20:48
    عرض سلام و ادب خدمتتون عرض کنم که امروز صبح قرار بود که تو ایستگاه مرکزی مسابقات استانی سنگنوردی برگزار شه من هم از ساعت 9 صبح اینجا بودم ینی اومدم ایستگاه مسابقات در حال برگزاری بود و من هم داور مرحله اول به خوبی و خوشی تموم شد موقع ناهار بود بچه ها رفتن ناهار تو همین حین زنگ نجات به صدا در اومد امروز هم شیفت من نبود...
  • نحوه عملکرد سنسور های گازسنج پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 09:16
    با سلام و احترام خدمتتون عرض کنم که دیروز تو ستاد فرماندهی نشسته بودم و 125 زنگ خورد یه خانم پشت خط سلام کردن و عذرخواهی از اینکه مزاحم شدند ایشون یه سری اطلاعات در رابطه با نحوه عملکرد سنسور ها می خواستن من یه خورده ایشون رو راهنمایی کردم و از ایشون خواستم که اگه اطلاعات کاملتری در رابطه با سنسورها می خوان امروز می...
  • تمام کلاسها تشکیل شد پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 19:08
    سلام و ارادت خدمتتون عرض کنم که الان امل هستم از دیروز بعدازظهر هوا ابری و حال و هوای گریه داره اما از گریه خبری نیس.. کلاس ها تشکیل شد بسلامتی البته قبل از عید هم برگزار شده بودکه ما غیبت داشتیم شرح کامل سفرنامه بعد از اینکه رسیدم خونه واستون مینویسم.