رفتم بالا سرش نبض کاروتیدش و حس نکردم

تو نِت بودم که یکی از همکارام (آقای رجبی) اومدن پیشم و گفتن :

آماده باش احتمالاٌ بریم ماموریت

هنو حرفش تموم نشده بود که 

زنگ نجات به صدا دراومد

سریع سوار ماشین شدیم و حرکت

ستاد فرماندهی محل حادثه و نوع حادثه را به این شرح اعلام کرد

همکاران عزیزم اعزام بشین یه سمت شهرک صنعتی(فاصله 20 کیلومتری) 

کارگری در سیلو گندم سقوط کرده که عمق سیلو حدود 25 متر میشه

خودرو نجات آژیر کشان به سمت محل حادثه در حرکت بود

سریع لباسامو پوشیدم(لباس عملیاتی)

تونیک(صندلی نجات) و به پا کردم و لوازمی رو هم که نیاز داشتم برداشتم( کارابین - چراغ قوه - چاقو و . . . . ) وارد صحنه حادثه میشیم

طبق معمول شلوغ 

همه جمع شده بودن دوره او چاه

دوره  چاه هیچ نرده و حفاظی نمی بینم

امکان سقوط  چند نفر دیگه به داخل چاه هست

نزدیک چاه میشم

تصور کنین دهانه چاه  یک مربع (3*3) به عمق 25 متر

از همکاران 110 میخوایم که کارگرای دیگرو از دهانه چاه دور کنن

آهسته نزدیک دهانه چاه میشم  و پائین و نگاه می کنم

اون پایین تاریک بود 

3 نفرو میبینم

2 نفرشون ایستادن

یک نفرشون خوابیده

حتماٌ وضعیت خوبی نداره

و خیلی سریع باید خودمون بهشون برسونیم

برو بچ اورژانس هم هستن

متاسفانه دورو بر دهانه چاه هیچ جایی واسه برقراری کارگاه ( بستن طناب) وجود نداره

از همکارم میخوام (آقای سخدری)که ماشین نجات و بیاره  جلوتر

واسه استفاده از ماشین بعنوان یک کارگاه مطمئن

طناب و به 2 نقطه از ماشین نجات (کارگاه 2 میخه) متصل میکنیم

تو این فاصله زمانی بسکت هم اماده میشه.

سریع میریم سراغ سه پایه نجات

به علت بزرگ بودن دهانه چاه  یکی از پایه ها رو جدا می کنیم و با استفاده از 2پایه  اقدام به فرود می کنیم .

در ضمن 2 پایه رو از مرکز  توسط  طناب استاتیک به خودرو (چرخ جلو) متصل کردیم.

طنابو تو گری گری ( ابزار حمایت و فرود) میندازم و حرکت به سمت پایین

شروع به فرود رفتن می  کنم

سریع و با دقت

2 تا کارگر پایینی صدا می زنن

اقا مراقب باش

پاهاتو به دیواره نزن

امکان داره سنگ های دیواره  جدابشن و سقوط کنن

در ضمن دیواره های چاه پوشیده شده بود از سنگ های بزرک

 الان میشه گفت به نصفه چاه رسیدم

از اینجا به بعد سنگ ها رطوبت بیشتری دارن

به پائین میرسم

2 نفر سالم

و یک نفر دراز کشیده

قفسه سینش که بالا پائین نمیره

اما این  نمیتونم دلیل به مرگش بذارم دستکش های معاینه رو دستم می کنم 

 خیلی سریع جلو میریم

یکی از کارگرا میگه

آقا این اول نفس میکشید خیلی راحت اما الان  . . .. . . 

ما وقتی متوجه شدیم که مرده به یکی از دوستامون که ازون بالا نگاه میکرد یواشکی اشاره کردیم که بنده خدا  فوت کرده

بازم حرافای  کارگرا واسه من دلیل قانع کننده ای بر مرگ این بنده خدا نبود

کنارش نشستم

دستمو گذاشتم رو نبض کاروتیدش(نبض گردنی)

بدنش خیلی سرد بود

حرکتی زیر انگشتام حس نمی کنم

انگشتامو بر میدارم

2باره امتحان می کنم

بازم چیزی حس نمیشه

دکمه های لباسشو باز می کنم

دستمو رو قلبش میذارم

هیچ تپشی وجود نداره

رو انگشتام خوب تمرکز می کنم

که حتی کوچکترین حرکت از دستم در نره 

اما هیچی حس نمی کنم

به صورتش نگاه می کنم

چشاش باز و هیچ رفلکسی از خودش نشون نمیده

بنده خدا فوت کرده بود

البته واسم عجیب نبود 

یعنی واسه هیچ کس عجیب نبود

سقوط به عمق 25 متری اونم رو سنگ

رو به کارگرای ته چاه کردم گفتم شما این اتفاق و دیدین

گفتن اره

بنده خدا تا اومد شیلنگ و برداره پاش سر خوردو افتاد پائین

ازشون پرسیدم شما چه جوری اومدین ته چاه جواب دادن:

با همین طنابی که اینجا اویزونه

1 نگاه به طنابه انداختم

طناب کنفی بود

ازین طنابایی گه چاه کنا استفاده می کنن

بهشون گفتم اگه این طناب پاره می شد اونوقت میدونین چی سرتون می اومد؟

جواب دادن : هیچی الان ما هم اینجا دراز کش بودیم

تصمیم گرفتم اول دو تا کارگرو بفرستم بالا بعد خودم و در مرحله اخر کارگر بیچاره 

همکارام بسکتِ نجات و پائین فرستادن با کمک 2 تا کارگر، کارگر بیچاره رو رو بسکت گذاشتم و خوب فیکسش کردم

کارگر اولو با استفاده از صندلی به طناب متصل کردمو و همکارام کشیدنش بالا

کارگر دومی هم بالا رفت

حالا من بودم و این جنازه

حس میکردم روحش دور جنازش داره میچرخه

فضا واسم یک خورده سنگین شده بود

بسکت و به 2 تا طناب (استاتیک) بستم.

همه چیزو آماده کردم و به سمت بالا حرکت کردم

به لبه چاه رسیدم

بچه ها دستمو گرفتن و اومدم بیرون

خوشبختانه دورو بر چاه خلوت بود ینی110 همه کارگرارو از محل متفرق کرده بود

طناب های بسکتو به وینچ متصل کردیم

بچه ها شروع کردن به بالا کشیدن

و نوبتی جاهاشونو عوض می کردن

تا اینکه بسکت به بالا رسید و کشیدیمش بیرون

بسکت و سریع از سه پایه جدا کردیم و 

تحویل اورژانس دادیم

اوناهم سریع محل و ترک کردن

تعدادی از کارگرا گریه می کردند

بچه ها مشغول جمع کردن لوازم بودن 

منم رفتم نوار خطر برداشتم و دوره دهانه چاه و با  نوار خطر مشخص کردم

که دوباره . . . . .. . . 

من در حال بالا آمدن از چاه

بالا کشیدن بسکت نجات حامل کارگر فوت شده

و مرحله پایانی عملیات

نظرات 6 + ارسال نظر
بهنوش چهارشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 08:56 ق.ظ http://www.saeqeh.blogdoon.com

عملیات جالبی بود!مثل وقتی که من ازخاطرات روزانه ام میگم باید کلی ازاصطلاحات رو توضیح بدم،شما هم باید همین کارو بکنید. چیزای خوبی امروزیاد گرفتم:))خدا رحمت کنه اون بنده خدارو!
امیدوارم همیشه شاد و سلامت و سرزنده باشید:)

بله درست می فرمائین
بعضی٫ نکات یا کلمات و باید توضیح بدیم
-----------------
شاد باشین

مه یازین چهارشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:46 ق.ظ http://www.mahyazin.blogfa.com

ajab posty bood hesabi mikhkoobam kard paye PC
ye tori shodam ... ye joorayi tarsidam

آخه ترس واسه چی؟
البته شاید هم حق دارینا
شاید این چیزا واسه من طبیعی شده
نمی دونم
-----------
ایام به کام

nobody چهارشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 ق.ظ http://suchasnobody.blogspot.com/

hi Mr Ramtin
you have a great blog
I always read it
be happy

thanks

ز-جمالی پنج‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:05 ق.ظ

عرض سلام و خسته نباشید.
خدا اون کارگر رو بیامرزه.
واقعاْ متاسف میشم وقتی می بینم توی جاهای صنعتی و کارگاهی نکات ایمنی رعایت نمیشه.
این کارگرهای بنده خدا هم که اکثراْ افغانی هستن و جونشون تو دست کارفرماهاست.
.............
عجب حسی!که روحش رو دور و بر حس کردین.توی اون عمق که خیلی شبیه قبره!.........

درست می فرمائین
اگه دوره اون چاه با حفاظت شده بود
الان اون کارگر کنار خانوادش بود

F_M شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:54 ق.ظ http://www.27mehr.blogfa.com

سلام
خدا رحمت کنه اون بنده خدا را
آخه چرا نکات ایمنی را رعایت نمیکنند
به فکر خودشون نیستند به فکر این باشند که کلی چشم منتظر برگشتنشون به خونه است.
خدا رحمت کنه اون بنده خدا را
ای کاش بقیه درس عبرت بگیرند.

ای کاش بقیه درس بگیرند
انشاالله

arnika یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:02 ب.ظ

خدا قوت آتش نشان

خیلی خاطره ی تلخی بود
باید بهتون تبریک بگم بابت توان عملیاتی بالایی که دارید و ابتکاراتتون...

موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد