یک میله 60 سانتی متمایل به راست از تو سینش زده بود بیرون


(بریم به گذشته حدود 2 سال پیش)

تو آسایشگاه بودم که زنگ نجات به صدا در اومد

تا جایی که یادمه حدود ساعت 17 بود سریع سوار ماشین شدیم

و حرکت

شما هم همراه من بیایین

ستاد فرماندهی حادثه رو به این شرح اعلام کرد:

همکاران عزیز انتهای بلوار جلوی سازمان سمت چپ

تقاطع بلوار فضل و جانبازان حادثه برق گرفتگی و سقوط

لباسامو  سریع تنم  و کلاه ضد الکتریسیته رو هم   رو سرم گذاشتم 

انتهای بلوار مملو بود از جمعیت شلوغ

بقدری شلوغ بود که ما مجبور شدیم از لاین مخالف خودمونو به محل حادثه برسونیم

تو ذهنم لوازم مورد نیاز ( عایق الکتریسیته) رو مرور می کردم

جمعیت به قدری زیاد بود که ماشینمون به زحمت وارد صحنه شد .

سریع از ماشین پیاده شدم

از لابلای جمعیت خودمو میرسونم به مصدوم

باور کنین مصدوم و تو وضعیتی میدیدم که اصلاً فکرشو نمی کردم

ینی با توجه به اطلاعاتی که ستاد فرماندهی اعلام کرده بود و چیز دیکه تو ذهنم تجسم کرده بودم

ستاد فرماندهی اعلام کرده بود که یکی از شهروندان دچار برق گرفتگی شده و جریان برق اونو به سمت پایین پرت کرده

حالا چیزی که من دیده بودم 100 درجه با اون تصوراتم فرق میکرد

حالا من چی دیدم

یک جوون هم سن و سالای خودم رو جدول کنار باغچه دراز کشیده و یک میله 60 سانتی متمایل به راست  از تو سینش زده بود بیرون



تیم 115 هم اونجا بودن اما کاری از دستشون بر نمی اومد

( ینی مصدومو نمی تونستن از میله جدا کنن)

رفتم جلو کنارش نشستم سرش به جدول های کنار باغچه خورده بود و خون صورتشو گرفته بود

یک نفر هم  کنار نشسته  و سرشو بلند کرده بود و رو زانوهاش گذاشته بود



فکر کنم باباییش بود دقیق نمی دونم

کنارش نشستم و  محل ورود و خروج میله رو بررسی کردم

که متوجه شدم انتهای میله داخل بتون ثابت شده

حالا میله اونجا چه نقشی رو  بازی میکرده   خدمتتون عرض میکنم

اون میله ها نقش محافظ باغچه رو بازی می کردن

ینی 4 طرف باغچه میله های فلزی به قطر 2/5 نصب کرده بودن و میله ها رو با طناب به هم متصل کرده بودن که کسی تو باغچه نیاد

بنده خدا از کجا میدونسته که این میله ها شاید یک روزی تو بدنش فرو بره اصلاً فکرشو نمی کرده

بریم تو جو حادثه

بنده خدا رو انگار به زمین دوخت زده بودن

جالب اینجاست که خیلی ساکت بود ، یکی از پاهاشو هم تکون میداد

بررسی هامون رو خیلی سریع انجام دادیم

میله باید قطع میشد    درضمن نوک میله تیز نبود و یک تکه های ریزی از بدن مصدوممون به نوکش چسبیده بود .

کنار مصدوم نشسته بودم که یکی از بچه های 115 اومد جلو و گفت:

میله باید قطع بشه

منم گفتم : میله دقیقاً از کنار ستون فقرات عبور کرده  و  امکان جابجایی میله  حین برش زیاده و این امکان وجود داره که به ستون فقرات و نخاع آسیب برسونه

به من گفتن که مشکلی نداره  شما فقط میله رو برش بزن

منم گفتم که  کارو انجام میدیم  با مسئولیت شما  اگه به ستون فقرات اسیب برسه شما مسئولین 

اونها هم گفتن که مشکلی نداره

تو همین حین بچه ها شیلنگ هیدرولیک و پهن کرده بودن

سریع رفتم به سمت ماشین  کاتر (قیچی) رو برداشتم

ست هیدرولیک آماده به کار شد

دهانه قیچی رو باز کردم  اما کاتر زیر مصدوم جا نمی شد مصدوم چسبیده بود به زمین

بچه های اورژانس مصدوم رو حدود 7 -8 سانتی بلند کردنو منم سریع کاتر رو زیر مصدوم ، و میله رو برش دادم .

میله برش خورد   نمی دونم واسه چی یاد نون سنگک افتادم   نون سنگک و دیدین تو میخ میزنن

مصدوم ما هم دقیقاً همین بلا سرش اومده بود.

خلاصه مصدوم و گذاشتن تو امبولانس  جالب اینجاست که دستشو از میله گرفته بود

و سریع انتقالش دادن بیمارستان و در نهایت اطاق عمل و جراحی

جدیداً هم مد شده ملت تا اتفاقی می افته گوشی هاشون و در میارن و فیلم میگیرن .

رفتیم لوازم و جمع کنیم  و حرکت به سمت ایستگاه

یادمه که 2 تا فَکِ کاترمون پر خون شده بود .

از دورو بری ها علت حادثه رو واسه تکمیل کردن گزارش جویا شدم

علت وقوع حادثه رو به این شرح توضیح دادن

که جلو مغازشون مشغول والیبال بازی بودن که توپشون می افته رو پست فشار قوی برق(روبروی مغازه کنار خیابون) و مصدوم ما بدون اینکه متوجه بشه داره چی کار می کنه از  تیر برق شروع می کنه به بالا رفتن و تا وارد میدان الکتریسیته میشه دچار برق گرفتگی و در نهایت   الکتریسیته با قدرت زیاد به سمت پایین پرتش میکنه

ینی دقیقا رو میله 




-----------------------------

خیلی دوست داشتم یک روز برم و با ایشون عکس بگیرم

دوستا می اومدن میگفتن که تو استخر می بیننش و حالش خوبه خوبه

راستش بضی وقتها که یاد این حادثه می افتم احساس غرور می کنم

و خیلی خوشحالم که دوباره کنار خانوادشه

تا اینکه شیفت قبلی ینی 3 روز پیش رفتم سراغش

وارد مغازه شدم یک سوپر لبنیات دارن

سلام کردم و جواب سلاممو گرفتم

رفتم جلو گفتم:

ببخشین مزاحم میشم حدود 2 سال پیش جلو مغازه شما یک اتفاق افتاد

جوونی هم سن و سالای خودم دچار برق گرفتگی می شن و یک میله از بدنشون عبور میکنه

میتونین منو راهنمایی کنین بِبینمشون

فروشنده گفتن : چی کارشون دارین

گفتم : میخوام بِبینمِشون

جواب دادن:ینی اینقدر مهم شده

جواب دادم : آره خیلی دوست دارم ببینمش

بلند شد گفت: خودمم

اصلاً باورم نمی شد خیلی هیکلی شده بود

ازش خواستم میتونم یک عکس یادگاری باهم بگیریم

جواب دادن بله    خلاصه یک عکس گرفتیمو

گفت عکس و میخوای چی کار ، جواب دادم شما جزئی از خاطراتم هستین

راستی اجازه دارم عکستون و تو وبلاگم منتظر کنم  

از لحاظ شما موردی که نداره

جواب داد نه

اینم  یک عکس یادگاری 


دوستان شرمنده اگه کیفیت تصاویر در حدد مطلوبی نیست

تصاویر حادثه رو از رو کلیپش گرفتم (در واقع همه تصاویر با گوشی گرفته شده)

نظرات 34 + ارسال نظر
داش آکل سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:42 ب.ظ http://dashakol.blogsky.com/

وبلاگ اصلی من آن است! اما کدام مستند؟ ندیده ام!
ممنون از حضورتان

آدرس بفرمائین ارسال می کنم
ایام به کام

محمد حسین سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:53 ب.ظ http://www.3tareh-mharamesh.blogsky.com/

سلام دوست من

بین این همه وبلاگ با موضوع شکست عشقی و عاشق و .... و

اینا وبلاگ شما یه چیز دیگست! شما رو لینک کردم!

سلام
ممنونم
نظر لطفتونه

مسلم سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:38 ب.ظ http://www.metalixa.blogfa.com

سلام .من هنوزم میگم کارما درست بوده.
حمایت به وسیله گره حمایت و کارابین پیچ و کارگاه استاتیک صعود قرقره هستش.
در ضمن من اصلا حرفه ای نیستم.چون این کارهایی که داری میبینی از یک اماتور فقط انتظار میره.شما که درجه ۳ سنگ دارید به بزرگی خودتون ببخشید.من حوصله حاشیه ندارم عزیز.
اینکه گفتی خودتو هیئت و.... زیر سوال میبری پست حذف کردم.
اگه میخوای انتقاد کنی به نظر من فقط ایراد کار میگرفتی بس بود نه اینکه کسی بخوای زیر سوال ببری.باز هم معذرت.
من نمیدونم چرا شماها اینجوری هستید.یعنی دوست دارید مثل خانم سونیا شیراز که عکس کپی کرده بوده و تو وبلاگش به مسخره گرفته بود .دنبال نقطه ضعف هستید.بازم مرس از انتقادت خوشحال شدم.
اگر هم بد صحبت کردم باز هم ببخشید.

مسلم جان سلام
منو ببخش اصلاً قصد ناراحت کردنتون رو نداشتم
اما خوشحالم که یه دوست خوب پیدا کردم
موفق باشی دوست من

فائزه سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ب.ظ http://mypositivepoints.blogsky.com/

واییییییییییی
چقدر ......چی بگم من بودم پس می افتادم. خیلییییییییییی دل داری

بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی بدرد اورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار

دیانا چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:14 ق.ظ http://PASSKHANDE.BLOGFA.COM

بابا ............ قهرمان ...........
جدی میگم ... خیلی کار بزرگی کردی » بهت تبریک میگم واقعا

خیلی صحنه دلخراش و وحشتناک و ....اینایی بوده
چرا شکلک نداری احساساتم رو ابراز کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چقدر خوب که طرف سالم شد و مشکلی براش پیش نیومده بعدا

این عکس یادگاری نشاندهنده رضایت شغلیه شماست که بعد ۲سال رفتی ببینی یارو چیکار میکنه

از همه باحال تر قضیه نون سنگک روی میخ بوده » توی اون هیر و ویر به چه چیزی فکر کردی!!

موفق باشی و الهی که صبح تا شب توی ایستگاه بیکار بنشینید

ممنونم نظر لطفتونه
من که تنها نبودن
همه زحمت کشیدن

مامان سید چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:54 ق.ظ http://http:/www.mamaneseyed.blogfa.com

سلام ممنون که سر زدید .شغل پر خطری دارید . خاطره جالبی بود . موفق باشید

سلام
ایام به کام
مراقب سید کوچولو باشین

یه عدد خراب چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:19 ب.ظ http://kharaaaab.blogsky.com

اغا خدا اجرت بده با این همه کار خیر
فرموده بودید بیایم سر بزنیم ما هم هومدیم و مزاحم شدیم
ایشا... موفق باشی
شما هم بیشتر سر بزن

مزاحمتون میشم
در پناه حق

بهنوش پنج‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:38 ق.ظ http://saeqeh.blogfa.com

چه حادثه وحشتناکی!بعضی ها با بی فکری جون خودشون رو هم به خطرمیندازند!
امیدوارم همیشه سالم وتندرست باشید

جون خودشون و بقیه
ممنونم همچنین ایام به کام

زهرا پنج‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:45 ق.ظ http://sabtozabt.blogsky.com

سلام.چه هیجان انگیز و باورنکردنی!
قلبم از جا کنده شد.
کاش زودتر باهاتون آشنا می شدم.

یه ضرب المثل قدیمی میگه
ماهی رو هر وقت از آب بگیره تازست
محبت دارین

ارزو پارسا جمعه 21 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:41 ب.ظ http://www.arezouparsa.blogfa.com/

سلام خوشتیپ
خوبید
بابا قهرمان بابا خیلی باحاله کارتون خیلی جالب بود برام توی این همه وبلاگهای دری وری اینجا خیلی قشنگه
ممنون معلومه خیلی سخاوتمندی که تمام اطلاعاتتو به ما دوستان میدی موفق باشی
من لینکت میکنم شما هم اگه دوست داشتی لینک کن
خیلی خوشحال شدم از شناختنتون
یه چیزی یادم رفت اینجا نمیشه ابراز احساسات کرد چون شکلک نداری

سلام
محبت دارین
اختیار دارین وظیفست
ایام به کام
شادوپیروز در پناه حق

ارزو پارسا جمعه 21 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:29 ب.ظ http://www.arezouparsa.blogfa.com/

سلام من حدود یک ساعتی توی وبتون بودم حسابی استفاده کردم و لذت بردم عیب نداره اگه شکلک نداری من خودم میگم مشکلی نیست
لبخند گل گل گل گل گل یا علی

ممنونم
محبت دارین
جبران کنیم

مامان محمد جواد جمعه 21 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:26 ب.ظ http://mina59.blogfa.com

وای خدا رو شکر که خوب شده.

خدارو شکر

سجاد جمعه 21 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:43 ب.ظ http://tak-music1.com

یادمه یه حادثه مشابه داشتیم که یه موتور سوار افتاده بود و یه چیز تو چشش رفته بود
یه فیلم هم با همین مضمون دیده بودمکه کلی حال داد

یک فیلم دیده بودین با همین مضمون کلی هم حال کردین اره؟

مجید شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:41 ب.ظ http://bnd125.ir

سلام
نوع نگارشت خیلی خوبه . وبلاگتون رو تو پیوندها اضافه کردم
از اینکه به وب سایت سر می زنی سپاسگزارم

سلام مجید جان
ممنونم
نظر لطفتونه
وظیفمونه

ارزو پارسا شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ب.ظ http://www.arezouparsa.blogfa.com/

سلام خوبید زنده باشید شما لینک شدید

ممنونم
محبت دارین

طیبه یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:05 ب.ظ http://notes.blogfa.com

سلام
من واقعا تحسینتون میکنم.من این چیزا رو فقط تو فیلما دیدم و خدا کنه هیچوقت هم به چشم نبینم.خیلی باید وحشتناک باشه.خدا رو شکر که حال اون آقا الان خوبه

سلام
ممنونم .
بله خدارو شکر

باران دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:42 ب.ظ http://www.donya.blogfa.com

سلام

خوش بحالتون


من آتش نشانیو دوست دارم بخاطر هیجان واسترس و مخصوصا کمک کردن به دیگرانشو

همه دردسراش به دعاهای خیر مردم میارزه

امیدوارم سالهای سال در پناه حق سالم و سربلند باشید

ممنون که بهم سر زدید

التماس دعا

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیت والنصر
اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه

بله درست می فرمائین
همه دردسراش به دعاهای خیر مردم میارزه

فائزه دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:28 ب.ظ http://mypositivepoints.blogsky.com/

سلام
ممنون سر زدی
چه خبرا؟
درس و امتحانا شروع شده؟

امتحانات که اولینش
آزمایشگاه فیزیک هیدرولیک چهارشنبه این هفته

[ بدون نام ] دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:09 ب.ظ http://m-note.blogsky.com

سلام
اتش نشانی هم یکی از اون شغل های پرخطر و پر استرس است که فقط با عشق می شود توی این حیطه قدم گذاشت و وارد شد
موفق باشی

سلام
درست میفرمائین
البته هر کاری هر شغلی خطرات خاص خودشو داره
که همینطور که گفته بودین این عشق که کارو ساده می کنه
ممنونم
ایام به کم

دیانا سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:59 ق.ظ

سلام خوبی؟
یه وبلاگ پیدا کردم
ُتو مایه های خودت والبته تازه تاسیس!

http://lmedicine.blogfa.com/ خاطرات یک پزشک قانونی

ممنونم
ایام به کام

فیروزه چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:24 ب.ظ http://khasteyedonya.blogsky.com

سلام
جدای از دل و جراتی که داری چخه حوصله ایی داری که این همه با جزییات همه چیزو توضیح میدی
دیگه نیومدی خونه ی شکلاتی من چرا؟:(
راستی اروزی موفقیتی هم که واسه امتحانام کردی داره جواب میده:)

جزییات که خاطره رو زیبا می کنه
مگه نه؟

مریم فخیمی چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 ب.ظ http://asemanebedonemarz.persianblog.ir/

خب خداروشکرکه اینم ختم به خیرشده بود!ازشماکه ناجیش بودین امضانگرف؟؟

راستش اصلاً نگفتم که من این کارو کردم

بهنوش پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:38 ق.ظ http://www.saeqeh.blogfa.com

سلام.راستش این چند روزخبری ازشما نبود،اومدم حالتون رو بپرسم.همه چی خوبه؟امیدوارم خوب و سلامت باشی

راستش ماموریت بودم
به زودی ثبتش می کنم

مریم فخیمی پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:26 ب.ظ http://asemanebedonemarz.persianblog.ir/

سلام.متشکرم!سلامت باشی رفیق
منبعش رو نوشته بودم.فعلاتااطلاع ثانوی یعنی تا پایان امتحانات ازسایت خبرآن لاین مطالب رو به صورت خلاصه شده میذارم تووبلاگ تابعد که سرمون خلوتترشدیه سروسامونی به وب بدم.
ممنون که بهم سرمیزنید.موفق باشید
پ.ن:راستی کامنت قبلیم که اینجانوشته بودم کو؟ثبت نشده؟

ممنونم - همچنین
موفق باشین

فائزه جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:01 ب.ظ http://mypositivepoints.blogsky.com/

سلام
چه خبر؟
خوبین؟
امتحانا خوبه؟
کارا خوب پیش میره؟

سلام
ممنونم
سلامتی
امتحانا باید بگم که نتونستم سر جلسه امتحان فیزیک هیدرولیک حاظر بشم آخه ماموریت بودم یک ماموریت 15 ساعته

مریم فخیمی جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:55 ب.ظ http://asemanebedonemarz.persianblog.ir/

چرابهش نگفتین؟؟ترسیدین ریابشه؟ :دی
کاش میگفتین حتماکلی خوشحال میشد!

نه بابا ریا کجای
راستش بنا به دلایل دیگه که فکر می کنم اینجا جاش نیست
موفق باشین

عطارد شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:53 ق.ظ http://daneshgaton.blogfa.com/

………………..?
…………………*………………...
?...…………**…………..?
..**……….*….*……..**آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

….*..*…..*…..*….*..*
……*…..*……….*.....*
……************……….
……..*..lovel…*
…..*..lovelovelo…*
…*..lovelovelove….*
..*.lovelovelovelove…*…………….*….*
.*..lovelovelovelovelo…*………*..lovel….*
*..lovelovelovelovelove…*….*…lovelovelo.*
*.. lovelovelovelovelove…*….*…lovelovelo.*
.*..lovelovelovelovelove…*..*…lovelovelo…آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
..*…lovelovelovelovelove..*…lovelovelo…*
…*….lovelovelolovelovelovelovelovelo…*
…..*….lovelovelovelovelovelovelov…*
……..*….lovelovelovelovelovelo…*
………..*….lovelovelovelove…*
……………*…lovelovelo….*آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
………………*..lovelo
آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

وای چه همه love ممنونم
ایام به کام

عفیفه شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:37 ق.ظ http://afifeblog.blogfa.com

سلام.حادثه وحشتناکی بوده واقعا عکسهای پر از دردی بود حالم یه جوری شد
خدا رو شکر که کارتون عالی بود و حال ایشون خوب شده

بله درست می فرمائین
ینی میگین عکس یادگاری هم پر از درد بود؟
ایام به کام
پیروز باشین

مریم فخیمی شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ق.ظ http://asemanebedonemarz.persianblog.ir/

مقارنه ماه وستاره سرخ فام قلب العقرب سوم تیر

ممنونم
شاد باشین

هدیه سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:19 ق.ظ http://sokotedardetanhayy.blogfa.com

سلام

من برگشتم

ممنون که در نبودم بهم سر زدین

موفق باشین

التماس دعا

یا علی

[گل]

سلامتی
ممنونم
موفق باشین

zeinab پنج‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:21 ب.ظ http://happy-girl.blogsky.com

خیلی وحشتناک بود. مطمئنن عملیات خیلی سختی بوده.براتون آرزوی موفقیت میکنم. هیچ وقت نمیتونم خودم رو جای شما بذارم. خدا خیلی شما رو دوست داره که به وسیله ی شما بده های خوبشو به دنیا برمیگردونه

سلام
واسه چی نمی تونین خودتون و بجای من بذارین
خواستن توانستن است

نظر لطفتونه
موفق باشین

علی س.م سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:16 ب.ظ http://ghalamche.persianblog.ir

دوست من ارزش کار تو و همکارات رو فقط اون پدری که با اشک سر پسرش رو تو دستاش گرفته بود و اون بچه ای که او مرد رو بابا صدا میکنه می فهمه!

همتون پایدار و موفق باشید
اجرکم عند الله

ممنونم.
باید بگم که بله درست میفرمائین
ایام به کام

سینا - یک امدادگر دوشنبه 21 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:16 ق.ظ

ارزش کار ما به همینه

موقعی که میبینیم تونستیم جون یک نفر رو نجات بدیم و یا تسکینی باشیم برای دردش و لبخندی رو روی لبای خودش و خانوادش ببینیم

برای من به عنوان یک امدادگر همین کافیه

بله
هدفمون همینه

پدیده یکشنبه 9 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:33 ق.ظ http://padideh-napadid.blogfa.com/

براوووووووووووووووووووو
خیلی خوبه که اینهارو میخونم. میدونی اون ادم شاید ندونه چه بلایی سرش اومده اما تو خوووووووووووووب یادت مونده که از چه مرگی برش گردوندید. تیم امداد نجات دستان پنهانی هستن که معجزه گر باید خطاب بشن

سلام
لطف دارین شما
همش وظیفست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد