مزاحمت مار یا کرم خاکی نمی دونم شما بگین؟


با سلام

خدمتتون عرض کنم ساعت 22:30  بود که اپراتور اعلام کرد یک نفر تماس گرفته که تو وخونشون یک مار اومده ، و چون همسرشون حامله هستند خواستن که زود بریم

حرکت می کنیم

به محل می رسیم

از ماشین پیاده میشم میرم جلو

بنده خدا اومد جلو و معذرت خواهی کرد  از اینکه با ما تماس گرفتن

منم گفتم : اختیار دارین وظیفمونه

دوستان دیگه هم میان

ازشون میخوان جایی که مارررررررررر   و دیدن نشونمون بدن

بله

آقا ماررررررررررررررررررررِ رفته بودن بین درز های اجر

یک ردیف زیر پشت بام خونه

ای بابا مار نبود که کرررررررررررررررررررررررررررم خاکی بود

یک  چارپایه میزاریم و دوستم محمد اقا میرن بالا و کرررررررررررررررم و میگیرن

بنده خدا می ترسید بره جلو

می ترسید شدید

دوستش میگفت بابا ای ول

شما چه جوری نمی ترسین

توو دلم می گفتم: معمولاً نه تنها ما بلکه تمام مردم از کررررررررررررررم خاکی نمی ترسم

کرم خاکیرو اوردیم تو شیفت و ولش کردیم تا دوستان تمرین کرم گیری کنن

-------------------------------

پ ن : ازین به بعد مجبورم اعضای تیم اعزامی به عملیات رو ثبت کنم دوستان ناراحت شدن

تهدیدم کردن اگه اسمشون رو درج نکنم لپ تاپم و خرد می کنن

----------------------------

اعضای تیم :

محمد رضا صادقی      مامور نجات

آبتین                        مامور نجات

احمد سخدری              راننده خودرو نجات


با ثبت این اسامی لپ تاپم خُرد نمی شه



اینم تصویر کرم خاکی که تو مشتمه




کرم خاکی داره رو لپ تاپم میلوله





نظرات 15 + ارسال نظر
شاهد پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ق.ظ http://www.emdadgar.com

امان از مردهای این دوره زمونه .............

هی چی بگم والا . .

اوشس پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ق.ظ http://ushas.blogfa.com

D: شغلتون جالبه؟ آقا چجوری می تونم آتش نشان بشم؟ (;

ممنون که به وبلاگم سر زدید

ممنونم
علاقه داشته باشین
میشین اتش نشان
تو هر لباس
تو هر مکان

فائزه پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:00 ق.ظ http://mypositivepoints.blogsky.com/

این آقاهه اگه مار واقعنی می دید اول سکته می کرد بعد به شما زنگ میزد می گفت زنم حامله است بیاید ما رو بگیرید...

شاید
نمی دونم

... پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:55 ب.ظ http://like--no--one.blogspot.com/

hi
your story was very funny
thank you so much for writing it.
I laughed a lot. thank you
be happy

Provided you have
thanks for writing it

زینب پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:49 ب.ظ http://happy-girl.blogsky.com

سلامی 2باره.
من چه قد میام اینجا ها!
اون بیچاره حق داشته! این ماره دست کمی از کرم نداره! خیلی وحشتناکه. منم بودم زنگ میزدم به آتش نشانی :)

مار کجا بود بابا

زینب پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:51 ب.ظ http://happy-girl.blogsky.com

فک میکنم یه اشتباه کوچولو شد!
منظورم این بود که کرمه دست کمی از مار نداره
------------------> (این کرمه)

اها

مریم فخیمی پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:05 ب.ظ http://asemanebedonemarz.persianblog.ir/

=))
اینم که دست کمی ازمارنداره والله

راز جمعه 25 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 ب.ظ http://www.sahele-andishe.blogfa.com

چقدر ترسو بوده. بهش میگفتی برو شوهر کن

دیانا شنبه 26 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 ق.ظ

چهچندش
حالمون دگرگون شد
آخه این چرکول بازیا چیه درآوردید؟ دیگه واسه چی آوردیدش اونجا اه اه اه (آیکن گلاب به روتون)

نجات غرورآفرین لپ تاپتون رو تبریک میگم دلاور

راستش واسه تمرین کردن

دختر دریا دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:40 ق.ظ

اقا میشه بیاین خونه ما هم سوسک بکشید D :

مریم شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:10 ب.ظ http://www.thornbirds.blogsky.com

نکنه توقع داشتین بوآ تو خونه اش بگیرین....شایدم یک پیتون که یک آدمو بلعیده!!! خوب اینم ماره دیگه!!! تازه خیلیم ترسناکه...چون شما نمیترسین دلیل نداره بقیه ام نترسن که!!!!
تازه اگه آدم نترسه هم بالاخره چندشش که میشه!!! اییییییی

زهرا جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:39 ب.ظ http://sedayam-kon.mihanblog.com

منم میدیدمش میترسیدم! خوب وقتی کسی نشناسه میترسه.. خدایی کوچولو نیست که!

زهره پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:33 ب.ظ

فکر نمی کنید کرم خاکی کوچیک تر از این حرفت باشه
خوب قبلا واسه ملت یه کلاس مار شناسی بذارید تا به این مشکلات دچار نشید
خوب ترسناکه دیگه
مثل مار داره رو لپ تاپتون راه می ره این جور که من می بینم پولکم داره

ghazaleh دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 ب.ظ

kheili ok bood

ستایش دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:14 ق.ظ

سلام
این شبیه ماره. من توی اتاقم یک چیزی شبیه کرم که 25 سانت تقریبا طول داشت پیدا کردم تو نت سرچ کردم عکسشم بود اسمش مار خاکی یا سوله ماره.حالا می ترسم برم اتاقم البته اون یک دونرو کشتم. الان یکی بهم بگه بازم فامیلاش هستن تو اتاقم؟ یعنی اونجا محل زندگیش شده بوده؟ با توجه به اینکه بهار سال گذشته هم دوستشو تو اتاقم دستگیر کرد مامانم کشت.

سلام
خسته نباشین
چرا کشتینش ای بابا
یه بازرسی کامل اتاقو داشته باشین
شرمندما ممولا گروهی زندگی می کنن تو اون سن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد