من که لذت بردم

وقت بخیر

امروز به اتفاق دوست عزیزم جناب عبدالله آبادی رفتیم پمپ بنزین و خودرو سوخت رو ok کردیم

تو مسیر ایستگاه بودیم که گوشی دوستمون زنگ می خوره . . . .

جواب میدن

باشه  باشه ما تو مسیر ایستگاهیم

گوشی باشه  چَشم  آره آبتین اینجاست  گوشی

گوشی رو میگیرم

بله

مربی عزیزم جناب صادقی هستن(استاد دانشگاه /مدرس امداد و نجات  -کاردانی-کارشناسی)

میگن که:

آبتین من امروز کلاس عملی (امداد و نجات در چاه )با بچه های کاردانی دانشگاه دارم

الان اومدن اینجا تو سازمانن

آبتین من امروز یه خورده درگیرم

نمی رسم برم سر کلاس

شما لطف کن 3-4 ساعتی تکتیک های نجات در چاه رو باهاشون کار کن

بچه ها هم خودشون تمرین کنن.

میرسم ایستگاه

همه اومدن

لباس عملیاتی می پوشم و میرم پیش بچه ها

دانشجویان دانشگاه خودمون بودن

آقای صادقی منو به دانشجویاشون معرفی می کنن

بچه ها هم میگن که  : بله

آقا آبتین و تو دانشگاه دیدیم

خلاصه

کلاس و تحویل میگیریم و شروع کردیم

ابتدا براشون در مورد ابزار های امداد در چاه صحبت کردم

یکی یکی ابزارهارو نشونشون دادم

و  بصورت عملی کارایی هر ابزار رو نشونشون دادم

بعد از بحث ابزارشناسی رفتم سراغ کارگاه های بالا کشی

تو سازمان 2 تا چاه واسه تمرین داریم

رفتیم 3 پایه رو نصب کردیم و شروع به آموزش کارگاه های بالاکشی کردم

خلاصه جاتون خالی

خوش گذشت

من که لذت بردم