رفتم تو ماشین نشستم و واسش فاتحه اخلاص خوندم(تصویری)

 

  

سلام 

نمی دونم چه جوری شرو کنم 

سخته  

آخه چرا بعضی وقت ها ایمنی رو رعایت نمی کنیم 

عزیز من این کمر بند ایمنی 

اسمش روشه 

کمر بند ایمنیه 

واسه ایمنی سرنشین خودرو 

واسه ایمنی من   /  ایمنی شما 

بستنش چقدر کار داره  

 

 

ازتون خواهش می کنم هر موقع تو ماشین می شینین ببندینش 

بیاین به خودمون و خانوادمون احترام بذاریم 

ممنونم 

--------------------- 

تو آسایشگاه نشستم 

مشغول ویرایش پست قبلی  

بچه ها صدا میزنن 

آبتین اماده باش 

نجات 

بله   زنگ نجات به صدا در میاد 

سریع وارد آشیانه میشیم و خروج 

آژیر کشون حرکت می کنیم 

لباسامو عوض می کنم 

ستاد فرماندهی اطلاعات تکمیلی رو در اختیارمون میذاره 

به محل میرسیم 

سریع از ماشین پیاده میشم 

میرم جلو 

یه دست رو میبینم که از مچ از شیشه جلو خارج شده 

دقت می کنم  یه حلقه دو انگشتشه

دست یه خانمه 

سریع ست هیدرولیک رو میارم کنار ماشین 

بچه ها هم علائم هشدار دهنده  رو چیدن و بست باطریها رو قطع کردن 

همه جمع شدن 

مردم ما یه چیزو خوب بلندن 

اینکه سریع با موبایلشون فیلم و عکس بگیرن 

راننده ماشین که یه آقا بودِ تو آمبولانسه 

سَرَم رو میبرم تو ماشین 

دست خانمه رو که از تو شیشه خارج شده بود رو در میارم  

اِ اِ انگار بنده خدا تنفس نداره 

حرکتی هم که نمی کنه 

سرم رو نزدیک صورتش می گیرم 

نه ناله ای  نه صدای تنفسی 

همکارم میاد 

از بچه های 115 سوال میکنه که این خانم رو معاینه کردن یا نه 

که یکی از تو آمبولانس میاد بیرون و یه چراغ قوه میندازه رو صورت خانمه 

رفلکس نداره(من که ندیدم) 

اعلام میکنه که فوت کرده 

اعصابم خورد شد 

دندونام و رو هم فشار میدم و انگشتام و مشت میکنم و فشار فشار فشار 

تو دلم میگم: 

اگه اورژانس زودتر این بنده خدا رو چک می کرد شاید زنده میموند 

شاید یه کاری واسش می کردن 

آخه درسته 

درسته که یه نفرو ببرن تو امبولانس و مصدوم دیگه رو بیخیال شن(من اینشوری متوجه شدم ) 

میام تو ماشین 

بیسیم و بر میدارم و به ستاد فرماندهی اعلام می کنم: 

سلام دارم خدمتتون 

خدمتتون عرض کنم که انحراف به راست خودرو پژو و برخورد با خودرو اتکو پارک شده کنار جاده و متاسفانه رعایت نکردن قوانین و متاسفانه نبستن کمر بند ایمنی باعث فوت خانمی حدود 30 ساله شده 

ممنون میشم همکاران بهشت فضل رو  جهت انتقال متوفی به محل اعزام کنین 

 کل این پیام رو با با یه بغض اعلام کردم 

این اولین باری بود که اینطوری شده بودم  

نمی دونم واسه چی 

شاید واسه اینکه فکر می کردن اورژانس هم مقصر بوده 

بنده خدا خانومه رو تو ماشین میذاریم و  

دوستم یه سیم چین بر میدارن و النگو ها و حلقه های طلا رو از تو انگشتش فوتی می بُرن و تحویل نیروی انتظامی می کنن 

منم علائم هشدار دهنده رو جمع می کنم و  

رفتم تو ماشین نشستم و واسش فاتحه اخلاص خوندم 

الان که نوشتم اعصابم آروم شد  (تو پست های بعدی تصاویر رو درج می کنم)

-------------- 

پ ن: به جرات می تونم بگم که اگه کمربند ایمنی بسته بودن آسیب نمی دیدن 

خانومه با سر رفته بود تو شیشه 

راننده هم به شدت برخورد کرده بود به فرمون به طوری که فرمون ماشین شدیداً دفورمه شده بود 

 

------------ 

تیم اعزامی: 

راننده: حسن نوابی نژاد 

مامورین نجات: احمر بیار عارفی / آبتین 

ساعت حرکت : 22:12 

رسیدن به محل: 22:19 

مدت عملیات:40 دقیقه  

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 8 + ارسال نظر
سارا خانوم سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ق.ظ http://sokotamazrezayatnist.blogsky.com

سلام رفیق
خیلی متاسف شدم.......ولی.......فقط دلمو به این خوش میکنم که مرگ حقه.....و وقتش برسه ادم باید بره.........اینطوری رفتن بعضی ها به خاطر سهل انگاریشون یکم اسون تر میشه.........
======================
دوم اینکه چند تا از پستهاتو خوندم.........
و درباره شغالی که اینطور بر بر بهتون نگاه کرده.........
حیوانات دوست رو از دشمن میشناسن.........
و اضطراب رو حس میکنن......
شما همگی اروم بودین........بنابراین اون میدونسته میخواین کمکش کنین.........
حرکتی نکرده..........کاری نکرده که شما دچار وحشت نشید.....
حیوانات.........همگی شعور و درک فهمیدن امواج و ضربان قلب و خیلی چیزهای دیگه دارن.........
تنها ما انسانها هستیم که مدعی فهمیدنیم و نمیفهمیم.......فراموش کردیم....
در ضمن....ممنون.....خیلی ممنون...........
خسته نباشید.............
ن شما رو بدون اجازه لینک کردم.........
امیدوارم........ببخشید....از اشنایی با وبتون بسیار خوشحالم
همیشه شاد و امیدوار باشید

سارا عدالتیان سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:29 ق.ظ http://seacave.blogfa.com

سلام آقا آبتین
خسته نباشید. البته یه مورد تکمیلی رو اضافه می کنم. مردم ما خیلی چیزا رو بلدن ! مثلا:
یاد دارن وقتی ماشین چپ می کنه بسرعت برق! راستش کنند و اصلا اهمیت نمی دهند که آدم توش قطع نخاع میشه یا نه! تازه کلی هم با افتخار واسه مامورین آتش نشانی تعریف می کنند که ماشین نجات پیدا کرد!!! و اگه بخوای ماشین رو برش بدی جلوتونو می گیرن که نه!!! حیف این ماشین نیست؟
یاد دارن که سر صحنه تصادف به مامورا بد و بیراه بگن و اجازه ندهند که امدادگرها جلو بیان
یاد دارن در صورت تصادف با مهارت خارق العاده ای مصدوم رو با چنگ و دندون بکشند بیرون و برای همیشه بندازنش روی صندلی چرخدار!
یاد دارن که توی کاری که تخصص ندارند دخالت کنند!
یاد دارن یک آدم در حال مرگ رو تماشا کنند، اما حاضر نیستند برای نجات یک انسان آموزش ببینند!!

دختر نارنج و ترنج سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:32 ب.ظ http://toranjbanoo.com

دو سه سال پیش یه تصادف داشتم... نوشتم یه بار درباره ش توی وبلاگ. همینو بهتون بگم که سویچ ماشینم رو از لاین اون طرفی بزرگراه پیدا کردن. سقف هم تا روی سرم اومده بود پایین ماشین دولا شده بود، جای کمربند ایمنی روی بدنم تا چند هفته کبود مونده بود اما هیچیم نشد.. هیچی....
خدا رحمتشون کنه.... چقدر تلخه دیدن این لحظه ها...

بهنوش چهارشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:45 ب.ظ http://www.saeqeh.blogfa.com

خداروحش رو قرین رحمت کنه.خیلی ها فکرمیکنن که اینجورچیزا فقط برای دیگرانه و یه جورقرطی بازیه نمیدونن که دارن با جونشون بازی می کنن.ممنون
راستی،من برگشتم

raha چهارشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:54 ب.ظ

سلام عرض میکنم منم با این گفته های موافق هستم تازه اینکه چیزی نیست حتی نیروهای امدادی روهم زدن

سحرجاویدی +منصوره شفیعی شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 ق.ظ http://khyrkhah.blogfa.com

سلام . واقعا چرارعایت نمی کنند؟

آبتین ... دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ب.ظ http://www.emdadgar.com

سلام
راستش اومدم فقط یه شکلک بذارم و برم اما ...
یاد حوادثی مشابه افتادم که توسط امدادگرای هلال احمر پیش اومده بود و بحثی که حدوداً یک ساعت پیش تو سایت داشتم .
http://www.emdadgar.com/forum/showthread.php?tid=1802&pid=6278
الان که دارم مینویسم داغونم داغون...
که ای کاش می تونستم و می تونستیم کاری برای مردم کنیم...
و باز هم باید فقط اشکی ریخت و یکی دو روز دپرس بود و بعد هم باز روز از نو ...
بدون تغییر...

مریم پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ب.ظ http://asemanebedonemarz.persianblog.ir/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد