فقط با سرعت 110 تا برونین بیشتر از اون ینی مرگ(تصویری)

 

 

سلام 

امروز صبح ساعت 7:07 دقیقه وارد سازمان میشم 

میرم پیش بچه ها 

مهدی و احمد لوازم خودرو اکسور رو چک می کنن 

میرم جلو سلام و احوالپرسی 

خودرو 815 (خودرو امداد و نجات در حوادث چاه افتادگی) هنو داخل آشیانست 

میرم استارت میزنم 

اما استارت نمی خوره 

میرم پیش احمد  میگم احمد آقا خودرو مشکل داره  چی شده روشن نمی شه 

جواب میدن: آره آبتین جان یه مشکل کوچیک داره  

ایکی ثانیه برطرفش می کنم 

گرم صحبت بودیم که زنگ نجات به صدا درمیاد 

من و مهدی سریع سوار خودرو آکسور میشیم و احمد اقا هم استارت می کنن 

از ستاد فرماندهی درخواست موقعیت و نو حادثه رو می کنیم 

ستاد فرماندهی اعلام میکنهک 

همکاران عزیزم سریعاً حرکت کنین  به سمت روستوران ابشار 

لاین مشهد به سمت نیشابور 

محبوس شدن مصدوم داخل خودرو پراید 

همکاران 115 هم در محل تشریف دارن 

بازم پراید   خودرویی که وقتی اعلام حادثه می کُنَنا 

تن ادم میلرزه 

معمولاً یه فوتی رو داره  اخه اینم شد ماشین 

داخل خودرو لباسهامون رو تعویض می کنیم 

یه پژو 405 جلو ما در حرکته 

اصلاً راننده این خودرو خواب 

اصلاً حواسش به آینه ها نیس 

خودرو ما رو تو اینه نداره 

ینی داره ها اما چشاش آینه رو ندارن 

یه کم دقت می کنم بله 

داره با موبایلش صحبت می کنه 

اینقدر میگن حین رانندگی با موبایل صحبت نکنین 

فایده نداره  یاسین تو گوش . . . . . 

اعصابم خورد میشه 

آمپلی فایر رو روشن می کنم و می گم: 

راننده خودرو 405 سمت راست حرکت کن آقا 

خودر 405 حواست کجاست   

حین رانندگی با موبایل صحبت نکن آقا  حواست رو جم کم 

صدای من مثل یه پتک کوبیده میشه به مخش 

اخیش دلم خنک شد  میکشه کنار 

خوشبختانه خودرو های دیگه تا متوجه خودرو ما میشن سریع راه رو باز  می کنن 

خدا خیرشون بده 

حادثه روئیت شد 

خودرو نیروی انتظامی رو می بینم که قبل حادثه پارک کرده و اورژانس هم جلو تر 

از دوررگردون دور میزنیم  

  خودمون رو میرسونیم 

سریع از ماشین پیاده میشیم  

راننده بر اثر خواب الودگی به سمت راست منحرف شدن و در نهایت از جاده خارج شده و 

با لوله های دپو شده ی گاز کنار جاده بر خورد می کنه 

شدت برخورد به حدی بود که چرخ وارد اتاق خودرو شده و می چسبه به صندلی راننده 

و فرمون هم کم مونده از سقف خارج شه 

وضعیت مصدوم رو جناب مدیح (رئیس ایستگاه) که با خودرو پیشرو تشریف اوردن بررسی کردن و راهنمایی های لازم رو مثل همیشه دارن 

یه خاموش کننده میاریم پایین  محل رو ایمن می کنیم

تا اگه خدایی نکرده حریقی رخ داد تو همون لحظات اولیه بتونیم خفش کنیم 

این اولین ماموریتی بود که من میرفتم و مصدومم اینقدر اروم بود  

 

 

میرم جلو و تا از لحاظ اسیب یه بررسی داشته باشم 

ترومای سر و قفسه سینه و شکستکی مرکب از ناحیه قوزک پای راست که با یه کم بی احتیاطی تبدیل به شکستگی باز میشد و ترومای انگشتان پای چپ 

مهدی میره سراغ ست هیدرولیک(بنزینی) 

یه بار 2 بار 3 بار 4 بار تلاش میکنه اما روشن نمیشه 

همکاران 110 و 115 هم هینطور زل زدن 

حتما با خودشون دارن میگن که 

بیا اینم از اتش نشانی  می خورن و می خوابن 

اما نمی دونن که ما به جز این ست 2 تا ست دیگه هم داریم 

اتفاق دیگه همه چی امکانش هست

 ست هیدرولیک رو درگیر می کنه و منم جک تلسکوبی رو بر میدارم و بین ستون وسط خودرو و ستون جلو قرار میدم و مقداری خودرو رو از هم باز می کنیم 

کاتر رو برمیدارم و به کمک مهدی ستون وسط خودرو رو جدا می کنیم 

همزمان با جدا شدن ستون وسط  درب سمت چپ هم به همراه ستون جدا میشه 

الان دیگه خیلی خوب  به مصدوم دسترسی داریم 

اما هنو پاهای مصدوم بین پدال های خودرو گیر کرده 

مهدی جک تلسکوپی رو برمیداره 

اول صبحی هوا چقدر گرم شده ها 

مهدی صدا میزنه: ابتین پایه حمایت کننده جک رو بیار 

پایه حمایت کننده جک رو برمیدارم  رو خودرو مستقر میکنم 

مهدی هم جک رو رو پایه مسقر می کنه و شروع به باز کردن 

الان دیگه مصدوم کاملاً رها سازی شده  

از تیم 115 می خوام که بیان مصدوم رو ثابت کنن 

شکستگی پا رو ثابت می کنن 

و مصدوم رو حمل می کنیم و  

در نهایت داخل امبولانس  مستقرشون می کنیم 

میریم لوازم رو جمع می کنیم 

سکوت  مصدوم واسه من خیلی جالب بود 

------------------------------------------------------- 

پ ن: خواهشاً پول به پراید ندین اگه هم مجبورینا فقط  با سرعت 110 تا برونین  بیشتر از اون ینی 

مرگ 

 

 

 

  

 

 

 

بازم میگم  

خواهش می کنم 

تو رو خدا  

با این خودرو  

بیشتر از 110 تا نرین 

اگه برین 

میرین  

 

اعلام حادثه:7:08 دقیقه  

رسیدن به محل: 7:21 

خاته عملیات: 7:41

تعداد نیروهای اعزامی: 3 نفر 

نجاتگران: مهدی رجبی / آبتین 

راننده خودرو نجات: احمد سخدری 

راننده خودرو پیشرو : مجید صدیقی 

نظرات 14 + ارسال نظر
ابوالفضل سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ق.ظ http://www.mardankhatar.blogsky.com

ممنونم از راهنماییتون راستی این خاطره رو کی و کجا به رشته تحریر در آوردین

سلام
من این خاطره رو در
17 may 20011 تو ستاد فرماندی سازمان با لپ تاپ بچه های بالا
منظورم از بچه های بالا شما نیستا

ناهید کوچولوو سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:56 ق.ظ http://mohandes-kocholooo.tk/

خدا قوت و خسته نباشید
این ماشینه که دیگه هیچی ازش نمونده من که فکر کرم راننده حتما فوت شده.

گلی خانوم سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:59 ق.ظ http://goli87.blogfa.com/

مرسی از اطلاع رسونی خوبتون . خیلی وقته اینجا میخونم ولی کامنتی نداده بودم . سایتتون واقعاً جذاب و آموزنده است . چون آموزشها در قالب خاطرات روزمره گفته شده ، همه کس میخونه و تو خاطرش میمونه .
خسته نباشی . هم از کار و هم از نوشتن .

فرنوش سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:51 ب.ظ

سلااااااااااام..........
همیشه حادثه ها رو میبینیم و شایدم تا 2-3روز ذهنمون درگیر اون حادثه باشه و ترس از تصادف و شیرینی زندگی باعث بشه که با سرعت مجاز رانندگی کنیم اما بعد از مدتی ....فراموشی و.............
متاسفانه اگر هنگام رانندگی لحظه ای تردید میکردیم که ممکنه ...... هیچ وقت با سرعت نمیرفتیم.....
به کجا چنین شتابان؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ایراندخت سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:53 ب.ظ http://hot-summer.mihanblog.com

سلام

ممنون از این که به من سر می زنید
خیلی خوشحال می شم که یه قهرمان بهم سر می زنه

من یکی رو می شناسم آدم افتاده ایه
اما آدم بیخود . متعصب . بی ... ایه

افتادگی یه خصوصیت جدا نشدنی از قهرمانای واقعی مثل شماس
اما همه ش نیست
اون چیزی که مثل هوا برای یه قهرمان لازمه چیه ؟
من می خوام اونو بدونم

شایسته چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:42 ب.ظ http://azposhtedivar.blogfa.com

برقرار باشی قهرمان

ابوالفضل پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:42 ق.ظ http://www.mardankhatar.blogsky.com

سلام قهرمان من. چه خبر دیروز اتفاقی یه جایی بودم در رابطه با وبلاگهای ایمنی و آموزشی صحبت بود یه بنده خدایی داشت از وبلاگ قشنگت صحبت میکرد نمی دونست که من مشتری پرو پا قرص وبلاگتم صحبتش که تموم شد فهمیدم که بنده خدا استاد دانشگاهه به خودم افتخار میکنم که دوستم یه همچین وبلاگی داره که تا اساتید محترم دانشگاه به اون سر میزنن راستی فکر کنم اسمش آرمان علیزاده بود

سلام
اون جقله استاد دانشگاه

دختر نارنج و ترنج پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:09 ب.ظ http://toranjbanoo.com

اول این که چشم!
دوم... خیلی وحشتناک بود.... تنم داره می لرزه... خوبه که زنده مونده بنده خدا.

دختر دریا پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:55 ب.ظ

باشه قبول ؛ من پول بابت پراید نمیدم؛ میدم زانتیا؛اما اختلاف قیمتشو شما که میدین اقا ابتین؟

دختر دریا پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:59 ب.ظ

باشه قبول؛من پول بابت پراید نمیدم؛میدم زانتیا؛ اما اختلاف قیمتش رو شما که میدین آقا آبتین

shakiba پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:59 ق.ظ http://atashsetizan.blogsky.com

سلام
خدا قوت
پراید نه ،قاتل
البته اغلب ماشینهای داخلی این مشکلات رو دارند تو کشور ما ایمنی در خودروها یه رویاست هنوز تو ABS مانده ایم و خورو سازهای پیشرفته کجان
به قولی ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم وایمنی فقط یه شعار از طرف سازندگان که کی می خواد محقق بشه احتمالا وقتی یه میلیون دیگه از جمعیت ایران کم بشه شایدم بیشتر آخه جان که ارزشی نداره

mostafa جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:34 ب.ظ

mersi

ن.رجبی دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ب.ظ

23:35
سلام
ماموریت سختی بوده خدا قوت

امدادگر یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:39 ب.ظ

میدونم چی میگید از دست این پراید!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد