از تدریس تو دانشگاه تا واژگونی پراید

 

 

سلام

خدمتتون عرض کنم که تو دانشگاه مشغول تدریس بودم

روزهای پایانی ترم بود

آخر کلاس نکات مهم و امتحانی رو به دانشجویان گوش زد میکردم

یکی از خانم های کلاس بلند شد گفت:

استاد میشه بگین چندتا سوال میدین؟

بارم نمرات چه جوریه؟  استاد زیاد سخت نگیرینا 

رو به دانشجویان کردم گفتم:

خدمتتون عرض کنم که ۵ تا سوال هر سوال ۳ نمره

بچه هایی که پروژه هاشون رو هم ندادن اگه میخوان ۵ نمره رو بگیرن زودتر بیان پروژه ها رو تحویل بدن تا 5 نمره رو از دست ندن

واسه حضور در کلاس هم که همون اول ترم گفته بودم که نمره ای در نظر نمیگیرم

یه هو یکی از آقایون بلند شد و گفت:

۵ تا سوال هر کدوم ۳ نمره 

تا می خواستم جوابشون رو بدم که

یه هو متوجه شدم یه نفر دستش رو رو شونم گذاشته و داره تکونم میده:

آبتین   آبتین  پاشو 

واژگونی   پاشو پاشو  واژگونی پراید

به خودم میام 

چشامو که باز می کنم

فرمانده شیفت جناب سالاری رو میبینم که جلوم نشسته و میگه:

پاشو دیگه

مثل فشنگ از جام میپرم  به خودم میام:

ای بابا من که تو کلاس مشغول تدریس بودم  ینی خواب میدیدم؟

دانشگاه چی     تدریس چی      همش خواب بوده

سریع خودمو به ماشین میرسونم

باور کنین اصلاْ یادم نمیاد چه جوری به ماشین رسیدم

منگ منگ بودم

سوار میشیم و حرکت

امروز من تنها بودم

فکرش رو بکنین یه مامور نجات ، با یه پراید واژگون شده و ۲ نفر هم محبوس

یا خدا   خودت به داد بنده هات  برس

دس تنهام دیگه

میدونم که زمان رو از دست میدم

خدایا کمکم کن

یه کم دیر بجنبما

میدونم کتکرو خوردم  

واسه چی؟

واسه اینکه من تنهام 

فقط من یکی مامور نجاتم

عزیزشون  جگر گوششون تو ماشین واژگون شده محبوس شده

تنهایی زمان میبره که رهاسازیشون کنم

اینا همه برابر است با شنیدن فحش و ناسزا 

برابر است با کتک خوردن

چی بگم والا

آمبولانس ۱۱۵ رو میبینم که ۲۰۰ متر جلو تر از ما داره حرکت میکنه

تو لاین مخالف یه چیزایی میبینم

کلاهم رو سرم میکنم و دستکش ها هم به دست

میرسیم

واژگونی تو لاین مخالفه

خودرو واژگون شده رو نمیبینم

از جاده منحرف شده به سمت راست

سمت راست جاده یه عمق ۲ متری  

تو 99% حوادثی که من رفتم و مربوط به واژگونی پراید بوده ها 

یه نفر فوتی رو 100% داشته  

خدا خدا می کنم که این بار . . . .. .  

سر صحنه میرسیم 

همش دارم به تنها بودنم فکر می کنم 

خودرو پراید   خودرو نه تابوت  اَه اَه اَه 

آهای ملت نخرین این تابوتو نخرین 

بخرین فقط تو شهر حالشو ببرین 

تو جاده سرعت بالا ینی مرگ 

کجا بودم 

آها رسیدیم سر صحنه 

یه تابوت واژگون شده رو میبینم 

یا خدا 

من تنها چه جوری جمش کنم 

خوشبختانه فضول ها هنو جمع نشدن 

سریع میرم جلو  با یه خاموش کننده 

شانس که نداریم 

یه هو می بینی رفتم جلو و خودرو دچار حریق شد 

یه خاموش کننده باید باشه که خاموشش کنم یا نه ؟

خلاصه میرم جلو و خاموش کننده رو تو فاصله مناسب میزارم رو زمین 

میرم جلو 

از سمت راننده   

خیلی آروم رو زمین میشینم تا وضعیت مصدوما رو بررسی کنم 

خدا رو شکر  کسی داخل نیس 

اگه بدونین چقدر آروم شدم 

110 هم میرسه 

کروکی حادثه رو میکشه و منم میرم دنبال اطلاعاتی که واسه ثبت گزارش نیاز دارم  

میرم پیش برادران 110 

که یه پژو میاد جلو میگه: 

نخندین بابا منظورم رانندش بود 

قضییه ازین قرار بوده: 

راننده پژو قصد گذشتن از پراید رو داشته  ببخشین قصد گذشتن از تابوت رو داشته که برخورد میکنه با سپر تابوت و تابوت هم به سمت راست منحرف و در نهایت واژگون میشه 

و خیلی سریع به کمک دوستش مصدومان روبه روش گوسفندی 

این قسمتش رو خوب دقت کنینا  مصدومین رو به روش گوسفندی  از تابوت خارج می کنن و میبرن بیمارستان حکیم 

طوری که تعریف میکرد راننده تابوت ترومای سر داشته و وضعش خراب بوده و اون یکی هم از ناحیه صورت اگه اشتباه نکنم مصدوم شده بود 

تابوته دیگه 

خلاصه همه چی رو ایمن میکنیم و برمیگردیم 

اها یادم رفت بگم که همون لحضات اولیه سوئیچ و پنل سیستم صوتی رو برمیدارم و بست باطری ها رو همکارم قطع میکنه  و خودرو واژگون شده رو به کمک بچه فضول های محل از اون حالت خارج  می کنیم.   

 

 

 

 

 

 این تابلو رو هم تابوت به این روز انداخته 

 

 

تاریخ حادثه:31/4/1390 

اعلام حادثه:16:40 

نیروهای اعزامی: محمود سیدآبادی راننده / آبتین  نجاتگر  

 

---------------------------- 

پ ن: می بینین از تدریس تو دانشگاه  تا واژگونی پراید  

باز پراید بخرین خب  هی بگین ما مواظبیم   ما لایی نمی کشیم  یواش میریم 

از ما گفتن بود خود دانین 

ولی نخرین  یه کم صبر کنین یکی بهترشو بخرین 

باشه؟   باشه؟

نظرات 15 + ارسال نظر
باشگاه فرهنگ نیشابور چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:37 ب.ظ

سلام
شما لینک شدید
اگه میتونین یه فیلم آموزش یه پاور پاینتی در مورد گره ها کوهنوردی از امداد و نجات گرفته تا صعود و فرود تو وبلاگت بزاری تا هم بقیه استفاده کنن هم ما با اجازه خودت بزاریم تو وبلاگمون
یا علی

ابوالفضل پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:48 ق.ظ http://www.mardankhatar.blogsky.com

سلام عزیزم نم دوس دارم ماشینمو عوض کنم ولی چی بخرم که تو این مملکت ایمن باشه من ماشین خوب دارم که به قول شما تابوت نباشه اما صرف داشتن یه ماشین خوب آیا یعنی که هیچ خطری مارو تهدید نمیکنه!!!!!

هیچ پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:02 ق.ظ http://trighate-eshgh.blogfa.com

|سلام آقا آبتین ممنون که به یلد مایی و گاه گاهی زیر پاتو نگاه میکنی وسری به ما میزنی.از خدا برات موفقیت و سلامت آرزو میکنم. یخ چی بگم شاید باورتون نشه چند روز پیش یهویی یادتون بودم ولی آدرس وبلاگتون رو نداشتم سر بزنم حالا پیوند وبلاگتون رو نگاه کردم دیدم توی پیوندتون نیستم پس چطور منو پیدا کردی؟ البته میدونم میگن دل به دل راه داره
داداشی گلم هر جا هستی پاینده باشی

فرنوش پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:52 ق.ظ

سلاااااااااام............
خوب اگه ماشین تابوت اینقدر نا ایمنه چرا تولید میکنن؟؟؟البته قبول دارم که اصلا امنیت نداره اما چه میشه کرد؟؟؟؟؟
؟

تدریس تو دانشگاه رو همچین توصیف کردین که اگه نمی گفتین خواب دیدین باورمون میشد

سلام
واسه اینکه امنیت واسه ما ارزشی نداره
نداره دیگه؟ داره؟
اگه ملت ۲ ماه فق ط۲ ماه نرن جلو جلو واسه این تابوت ثبت نام کنن اونوقت ورق برمیگرده

فاطمه پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:39 ب.ظ

میخواستم بهتون پیشنهاد بدم که خاطرهاتو نو در یک کتاب مثل کتاب خاطرات اتش نشان ها ثبت کنین.اینجوری خیلی بهتره.

سلام
ممنونم بابت پیشنهادتون
خدمتتون عرض کنم که انشالله چند وقت دیگه شاید تو کتابخونه ها کتابی رو با عنوان خاطرات یک آتش نشان خریدای کنین و متوجه بشین که خاطرات منه / قصد دارم خاطراتم رو با نام خاطرات یک آتش نشان چاپ کنم. شاید واسه مردم جالب باشه

مریم شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:13 ق.ظ

حواست واقعا به خوابت بوده
لحظات با ظ ست نه با ض

سلام
ممنونم

مهدی شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:08 ق.ظ http://darkishemehr.blogsky.com

سلام
شما دیگه چرا آقا ابوالفضل این فرمایشو می فرمایین ؟
یعنی درصد خطر پراید با ماشین های دیگه یکیه؟
شما تو پراید باشین چپ کنه با مثلا پژو 405 یا هر ماشین دیگه ای یکیه؟
لطفا یه کم دربارش فکر کنین ؟

ملیحه شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:05 ب.ظ http://barane52.persianblog.ir

سلام آبتین جان خوبی

آرمان شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:08 ب.ظ http://arman7218@yahoo.com

سلام آبتین مطالبت عالی بودفکر کنم بهتر باشه محل حادثه ها رو هم بگی مرسی

سلام
منظورتون رو متوجه نمیشم
محل حادثه ؟

شایسته شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:41 ب.ظ http://azposhtedivar.blogfa.com

رفتن
فعلی که آدمیان صرف می کنند!

ناهید کوچولوو شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:28 ب.ظ http://mohandes-kocholooo.tk/

داشتم با خودم فکر میکردم ، چه جوری دانشگاه تدرسی میکنه و هم دانشگاه میره و هم کار میکنه .
این چه جوریه ؟ مگه میشه ؟ اگر هم میشه چرا تا حالا نگفته بود
تا بعدا ازش سوال کنم که دیدم همش خواب بوده

m یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:40 ب.ظ

salam
be tadris ham miresi age akbar bezare

دختر دریا دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:35 ب.ظ http://www.seadaughter.blogfa.com

شما پنجم ششم شدی تو گل و بلبل . من رتبه اول شدم همینجا و این بلا رو سرم اوردن . عجب جای باحالیه

دختر نارنج و ترنج سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:57 ب.ظ http://toranjbanoo.com

خب من چیکار کنم پراید دارم خیلی هم دوستش دارم؟
اما خب باهاش خارج از شهر نمی رم. توی شهرم همه ش...

آخرش ۹۰ تا برونین همین

الهام دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:46 ب.ظ http://pesaramtaha.blogfa.com

منم یه روزی عشق سرعت بودم ( البته توی خانواده ما ارثیه )
اما وقتی سوار پراید شدم و گاز دادم احساس کردم الانه که تمام امعا و احشای پراید - و متعاقب اون من - بریزه زمین
واسه همین دیگه پراید سواری نکردم
البتنه عشق سرعت بودنم هم بعد از دو سال کار کردن با معلولین ضایعه نخاعی کاملا از بین رفت !!

خدا رو شکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد