بابا آبتین خودتو کشتی / نترسیدی؟

                                                                             (تصویر آرشیو)

سلام

در آسایشگاه باز میشه

آقای رضایی اپراتور سازمان وارد میشن و میگن:

آبتین   آبتین  مزاحمت مار منزل مسکونی

احمد آقا بنده خدا خواب بودن

خلاصه حرکت می کنیم

میرسیم محل

خانمی هراسان منتظرمونن

یا خدا  انگاری این ماره خیلی بزرگه که بنده خدا اومده بیرون

وارد حیاط میشم

یا الله

سلام خانم خسته نباشین

خانمه:سلام  آقا شرمنده

ببخشین مزاحمتون شدیم آقا

نه خانم  این چه حرفییه  وظیفمونه

نگین این حرفارو

ازشون سوال می کنم کسی هم تو خونه هس

جواب میدن بله  پسرم تو خونست تا ماره فرار نکنه

منم جواب دادم: خب به پسرتون می گفتین می گرفتش

خانمه یه جوری نگاه کرد

وارد خونه میشیم

یا الله   یا الله

یه آقا پسر و میبینم

سلام می کنم

سوال میکنم:

این مار مزاحم کجایه

سرشو تکون میده

جواب میده؟

من ندیدمش خواهرم دیدش پشت پشتی ها باید باشه

اندازش چقدره؟

با دست نشون میده   40 سانتی میشد

ازش می خوام که در تمام اتاق ها رو ببنده

پشتی اول رو خیلی آروم برمی دارم

هیچی نیس

 میرسم به پشتی دوم  خیلی آروم برشمیدارم

فکر می کنین چی دیدم

اگه گفتین  بگین دیگه؟

یه مار گوچولو؟ یا نه یه مار خیلی بزرگ

نخیر هیچکدومش

هیچی ندیدم

پشتی سوم رو که برمیدارم

یه مار   /  خیلی سریع خودشو جمع می کنه

مثل یه فنر  / آماده رها شدن بود

خیلی بزرگ بود خیلی

25 سانت میشد

خندم گرفته بود

پسر به اون بزرگی ازین ترسیده بود

خلاصه میگیریمش و از منزل خارج میشیم

و یه مکانی امن دور از موجودات 2 پا آزادش می کنیم

بر میگردیم ایستگاه

تا وارد آسایشگاه میشم

دوستم مهدی آقای فتح آبادی

با دستتشون اندازه یه مار 5 سانتی رو نشون میدن و

رو به من میکنه و میگه

بابا آبتین خودتو کشتی

عجب مار بزرگی گرفتی پسر

نترسیدی؟

-----------------------------------------

اعلام حادثه: 15:05

رسیدن به محل:15:09

پایان عملیات:15:13

راننده: احمد سخدری

مامور نجات: آبتین

نظرات 9 + ارسال نظر
ابوالفضل چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:07 ب.ظ http://www.mardankhatar.blogsky.com

ولی آبتین خودمونیما پشتی هارو ور میداشتی نمیترسیدی

ابوالفضل چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:35 ب.ظ http://www.mardankhatar.blogsky.com

ولی تا یادم نرفته خوشحالم از اینکه دید مردم داره نسبت به محیطشون تغییر میکنه تا همین چند وقت قبل مردم از سر بی اطلاعیشون اگه یه همچین موردایی پیش میومد بلافاصله اون حیوون زبون بسته رو ناکار میکردن اما الان مردم به وظایف آتشنشانا بیشتر واقف شدن و تو کاری که تخصص ندارن دخالت نمیکنن و نتیجه اش این میشه اون موجود دوباره به چرخه حیات برمیگرده

دختر نارنج و ترنج چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:51 ب.ظ http://toranjbanoo.com

سلام آبتین عزیز
خوبی؟
من همیشه می گم اینا تاثیر این فیلمای مسخره ایه که نشون می دن و مارها همیشه توش انگار دشمن خونی آدم هان!!!!
مار بیچاره از هر چند هزار نوعش شاید صد تا یا حتی ده تا نمونه سمی داشته باشه. بعد ملت بیخود و بی جهت هر ماری که ببینند رو می زنن و می کشن. حالا باز خوبه اینا فقط زنگ زدن آتش نشانی....
من خیلی دلم می خواد یه بار یه مار رو دستم بگیرم.. باور می کنی؟

سلام
بله متاسفانه اکثر این موجودات نازنین توسط انسانها بی دلیل از بین میرن.
بله که باور می کنم

ح.ج.ت چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:54 ب.ظ

آقا آبتین شما فکر کردین همه مثل شما نترسن؟


خب مار ترس داره دیگه

اصلا ترس نداره

ابوالفضل چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ب.ظ http://www.mardankhatar.blogsky.com

راس میگه دیگه آقا آبتین شما خیلی شجاعی ها

میراکل پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:52 ق.ظ http://tm67pearly.blogfa.com

ترنج بانو میگه دلش میخواد یه مار بگیره دستش..والله ما بیشتر دلمون میخواد به عمرم یه بار..به جون خودم ..یه بار..یه مار بخوریم
----
اسم وبلاگ عوض شده؟؟؟؟

الهام شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:59 ب.ظ http://pesaramtaha.blogfa.com

واااااقعا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من نمیدونستم باید زنگ بزنیم آتشنشانی
من بودم خودم میگرفتم میذاشتمش توی جعبه میردم بیرون.

حالا به نظرتون سوسکم وقتی میگیریم باید بندازیم بیرون ؟
نمیشه بکشیمش ؟
آخه خیلی حرص آدمو در میاره !!

قتل نه تورو خدا
بگیرینش
بیرون رهاش کنین

آرمان دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ب.ظ

وایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی چی کار سختی خسته نباشید .واقعا که این حادثه ها نمیزارن آدم یک نفس راحت بکشه.شما چی میکشین؟

مهسا چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1392 ساعت 05:14 ب.ظ

واااااااااااااااای چرا نکشتیش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا ازدش کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واااااااااااااااااای از دست تو ابتین اگه دوباره برگشت چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد