تو دلم گفتم: مارمولکه حاجی کروکودیل که نیس

سلام

عرض ارادت

خدمت دوستان گرام عرض کنم که حدود ساعت ۱۹ بود که بچه ها اومدن پایین(تو محوطه ایستگاه)




رسول(غیبی) میاد جلو میگه:

آبتین ماموریت

می پرسم : مامورییت چی؟

جواب میده: یه مارمولک تو یه خونست/ زنگ زدن

ابرویی بالا انداختم و سوار ماشین شدم

تو ماشین رسول میگفت که بنده خدا یه خانمه بوده و کلی میترسیده و ازین حرفا

میرسیم دم خونشون

از ستاد فرماندهی یه بار دیگه ادرس رو میگیرم

بله درسته

همینجاس

پیاده میشیم و در رو می کوبیم

در باز میشه

آیفون: صدای یه خانم میاد: بفرمائین داخل آقا

وارد میشیم

یه اقا زاده ماشاالله سنی هم ازشون گذشته ها

میان جلو با لبخند سلام میکنن

منم جواب سلام

با خنده بهشون میگم:

این چه مارمولکی که شما نتونستین بگیرینش

شاخ شمشاد خونه(پسر) جواب میدن:

آقا ببخشین میدونین بابا مامان مسافرتن

واسه همین ما زنگ زدیم به شما و ازتون خواستیم که بیاین

با خودم گفتن: بابا تو این مدت که بابا مامام مسافرتن  تو چه جوری زنده موندی

چی می خوردی این مدت  / البته ۲ تا خواهراش خونه بودن

پسر با اون قد و هیکل نتونسته بود از پس یه  مارمولک برمیاد

بیخیال

بهرحال وظیفمونه ما هم که اومدیم اینجا

بریم سراغ مارمولکه

راهنماییمون می کنن به سمت مارمولک

وارد اشپزخونه میشیم

یه سوراخ که دقیقا پایین open آشپزخونس و یه لوله ازون سوراخ عبور کرده و وارد پذیرایی شده

/ مارمولک دقیقا کنار اون لوله ینی تو اون سوراخ ارام گرفته

چراغ قوه رو بر میدارم و سعی می کنم که اون تو رو ببینم چه خبره

اما نمیشه

دراز می کشم

نور را میندازم تو سوراخ

دختر خانواده میگه: اقا فرار نکنه بیا د تو آشپزخونه

آقا خیلی بزرگه/   یه وجبه / خیلی بزرگه

نور رو داخل حفره میندازم و با دقت نگاه می کنم

رسول هم اونن طرف سوراخ منتظره تا مارمولک داشتان ما اومد بیرون بگیرتش

خوب دقت می کنم

یه مارمولک کوچولو با چشای درشت

انگار خیلی هم شجاعه

همون وسط ایستاده و چش به من دوخته

پسر خانواده رو صدا می کنم و ازش میخوام که واسم یه تیکه چوب باریک بیاره

چوب رو به ارامی وارد حفره می کنم و مارمولک ازون طرف خارج میشه و رسول هم به دام میندازتش

بنده خداها وقتی که میبینن ما موفق شدیم مارمولک رو بگیریم کلی ذوق میکنن

تو این بین هم همکار دیگمون حسن اقای نصیب پور به ما ملحق شدن

خلاصه واسمون گز اصفهون میارن و خوشهالن و شاد

از خونه خارج میشیم

رسول میاد جلو میگه؟ آبتین این مارمولکه رو چی کارش کنم

جواب میدم: همون جلو ازادش کن بره

تا این گفتم: پسر خانوهده میاد جلو میگه: آقا خواهش اونطرف تر ازادش کنین

که باز نیاد تو خونه

تو دلم گفتم: مارمولکه حاجی کروکودیل که نیس

دختر بزرگ خانواده میگه: اقا دستتون درد نکنه اومدین ممنونم

راستی شما که می اومدین آژیر کشون می اومدین یا نه

هنو حرفش تموم نشده خواهر کوچیکه میگه: اقا اگه جفتش تو خونه بود چی؟

جواب دادم: داداشتون میگیرتش نترسین

یه نیگاه به داداشش می کنه و میگه:

نه ما زنگ میزنیم به خودتون

به مردهای این دورو زمونه نمشه اعتماد کرد

جواب دادم: ما هم جزو این مردهای دورو زمونه هستیم

خداحافظی می کنیم و برمی گردیم ایستگاه

----------------------------------------------------------------

پ ن: دیدگاه های متفاوتی در مورد سمی بودن دم مارمولک ها وجود دارد بعضی ها اعتقاد دارند که دم مارمولک سیانور دارد و اگر وارد غذا شود انسان را راهی ان دیار میکند که البته این ها هیچ کدام پایه علمی نداره ینی تا جایی که من میدونم نداره

مارمولک های خانگی همه جای ایران هستند و با توجه به نوع آب و هوا تیپشون متفاوته

طولشون از 2 سانت تا 5 سانت متغیره و گونه مارمولک خانگی کوچک به نام cyrtopodion scabrum در اکثر منازل به چشم میخورد و عده دیگر اعتقاد دارن که اگر مارمولک رو بکشن واسشون بدیومه


چجوری دلت میاد این موجود رو بکشی


تاریخ  اعلام: 25/6/90

مدت عملیات: 20 دقیقه

راننده : محمود سیدآبادی

نجاتگر: رسول غیبی / آبتین



نظرات 16 + ارسال نظر
نشیمو پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:26 ب.ظ http://kalepook.blogsky.com

عجیجم مارمولک....من خیلی دوسشون دارم بر عکس شوکش. راسی شوما اگ واس سوسک هم زنگ بزنگن میرین؟

سلام
بستگی بشرایط داره

ام معز جمعه 1 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:39 ب.ظ

سلام داداشی منم آتش نشانه خیلی شجاع و با دل جرات
بهتون خسته نباشید میگم البته نه واسه مارمولکه هاااااا چون این مارمولکی که شمارو توی زحمت انداختن واسش ما خودمون با یه دونه جارو میکشیمش ...اونا خیلی آدمهای لوسی بودن منطقه ما از این چیزا نمیترسن بلوچستانی ها قوی و نترس هستن
شغل خیلی سختی دارید خیلی مهارت و شجاعت میخواد از جون خود گذشتن و به جون دیگری فکر کردن...خدا ازتون راضی باشه ...موفق باشید

سلام
میکشینش؟
این کار اصلا درست نیس
-------------سلامم را به عزیزان بلوچستان برسان

نشیمو یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:37 ق.ظ http://kalepook.blogsky.com

شرایط؟!آآآآآآآآ یعنی چی؟!

ملیحه یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ق.ظ http://barane52.persianblog.ir

سلام آبتین جان ممنون که آمدی ... یعنی واقعا شما برای یه مارمولک هم ........ ولی مارمولک موجود چندش آوری هستش

ملیحه یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:52 ق.ظ http://barane52.persianblog.ir

آبتین یه چیزی فهمیدم که شما خیلی دل نازک و مهربون هستی درست نمیگمممم ؟؟؟؟؟

سلام
از من سوال میکنی؟
هیچ بقالی نمیگه ماستم ترشه

فرنوش یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 ق.ظ

سلاااااااااااام..........
به نظرم مارمولک اینقدرا هم ترس نداره که بخاطرش بخوان زنگ بزنن آتشنشانی..!!!!!

ابوالفضل یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:34 ب.ظ http://www.mardankhatar.blogsky.com

آفرین بر همت بلند تو ای نجات گر دل نازک راستی ما میگیم ماستما ترشه

دختر نارنج و ترنج یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:26 ب.ظ http://toranjbanoo.com

جدا چجوری می شه کشت این موجود رو.. به نظر من یکی از زیباترین خلقت های خداونده. می دونم خیلی ها بدشون می آد اما من عاشق اینم که مثلا مارمولک روی شیشه نشسته باشه از اون طرف شیشه بادکشهای سر انگشتش رو ببینم. بی نهایت ظریفه و دیدنی!
توی هند که بودم یکیش توی اتاقم بود به قاعده ی مچ تا آرنج خودم. با هم دوست بودیم. حشرات رو برام می خورد و منم باهاش مشکلی نداشتم. یه کم نسبت بهش ترس داشتم اوایل خب می دونی که مارمولک های گرمسیر خیلی بزرگ ترن. اما بعد دوست شدیم و کلللی با دیدن همدیگه ذوق هم می کردیم. پسر صاحبخونه گفت بذار بیرونش کنم گفتم نه! دوستمه... خندید و گفت باشه! خوبه که نمی ترسی.......
خلاصه که موجود قشنگیه...

زهرا سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:21 ق.ظ

سلام خوبین
امیدوارم همیشه سالم باشین
وهمه عملیات هارو با موفقیت طی کنیین .

خب البته درسته اون دختر خانم نبایید حرفش رو این جوری می زد اماتواین دورو زمونه به کمتر کسی می شه اعتماد کردزن و مرد هم نداره ولی بازم کسانی هستند که قابل اعتماد انداز جمله انسان هایی که حس مسئولیت دارند در قبال کارشون که شما حتما از اون دسته افراد هستین .
اتشنشان هام که البته به عقیده من از اون جمله آدم هایی هستند که می شه بهشون اعتماد کرد

زهرا سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:27 ق.ظ

سلام خوبین
امیدوارم همیشه سالم باشین
وهمه عملیات هارو با موفقیت طی کنیین .

خب البته درسته اون دختر خانم نبایید حرفش رو این جوری می زد اماتواین دورو زمونه به کمتر کسی می شه اعتماد کردزن و مرد هم نداره ولی بازم کسانی هستند که قابل اعتماد انداز جمله انسان هایی که حس مسئولیت دارند در قبال کارشون که شما حتما از اون دسته افراد هستین .
اتشنشان هام که البته به عقیده من از اون جمله آدم هایی هستند که می شه بهشون اعتماد کرد

زهرا شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:07 ب.ظ

سلام
چرا این اقا ابوالفضل کلا باشما مخالفا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه امکان داره خودشون جواب بدن.....

دختر دریا یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:08 ب.ظ

جه خوشکله با اون چشماش . همیشه از بچه مارمولک های این سایزی خوشم می یومد ولی سایز بزرگترش نه .
حالا ما هر وقت سوسک دیدیم خبرتون می کنیم

rosi چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:58 ق.ظ

Salam,man ye marmolak daram ke asheghe soske va malakh,,.merci az in ke baramon vaght mizarid.

مسعود یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 ق.ظ

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت آبتین شجاع ( میخواستم بگم اشکال نداره اگه بعضی اوقات یه کسانی از یه چیزایی بترسن شاید هم این ترس طبیعی باشه ) چون اگه نمیترسیدن نیازی به شما نبود و از شما درخواست کمک نمیکردند . و حالا که شما دارین به این آدمهای ترسو کمک میکنین بهتره اونها رو مورد تمسخر قرار ندید . یا حداقل حرف دلتو واضح نزنی ،شاید یکی این خاطراتو بخونه و بگه اگه واسه یه مارمولک زنگ بزنم تو این سایتا میگن و مسخرم میکنن . پیشنهاد میکنم در ابتدای ورود بنویسید ( با کمی اقراغ)که شاید افرادی که جز این حوادث بودن ناراحت نشن

سلام
ممنونم بابت تذکر
بروی چشم

آرش دوشنبه 14 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ق.ظ

کدوم محله بودن اینا . چقدر سوسول .
باید از آقا آبتـین یاد بگیرن دیگه . !!!
***"آرش"***

sara سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:25 ب.ظ http://www.facebook.com/saraaskarii

vaaaaay :D man nemidoonestam vase marmoolakam mishe be atash neshani zang zad :D ha;a shayad to teh in jori nabashe! man khodam az in model heyvona chendesham mishe ! az sooskam kheyli badam miad! har seri ke tanham age soosk bebinam ye rob faghat man oono negah mikonam oon mano negah mikone! jor@ nemikonam jom bokhoram! rasti agha aabtin goftin bastegi be sharayete khas dare ke vase soosk biyayd! oon sharayete khas chie?

salam
mamnunam
ye chiz ma goftim dige
albate bastegi be sharayet dare
are
ezam mishim

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد