میخواست راهم نده

سلام

اومدم دانشگاه

آمل

2 تا کنفرانس ارائه دادم

خوب بود

اساتید و بچه ها همه راضی بودن

بهداشت سوانح و امداد و نجات در حوادث چاه افتادگی

الانم تو کافی نت نشستم

ینی از بارون فرار کردم اودم اینجا

آب از سرو کولم میریزه

کافی نتی بنده خدا

هول کرده بود

میخواست منو راهم نده

---------------------------------------------------

پ ن : شنبه هم ایشاالله تهران ثبتش می کنم


نظرات 21 + ارسال نظر
مهدی پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:43 ب.ظ

به مبارکی ان شاالله .تبریک میگم.
همیشه موفق باشی.سبیل عالی مستدام.

دختر دریا پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:00 ب.ظ

من عاشق بارونم

رضا پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 ب.ظ http://darooghe.blogfa

سلام
ممنونم از حضور گرمت سجاد عزیز
در خدمت هستیم برادر...

دانشمنگ جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:20 ق.ظ http://daneshmang.blogfa.com/

سلام.خسته نباشید
اگه نمیگید نرسیده انتقاد کرد یه چیزو بپرسم:
چرا اکثر پست ها در ادامه مطلب ثبت شدن؟اگه تو صفحه اصلی باشن دسترسی بهشون راحت تره
ممنون

مهدی جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ب.ظ http://iran-arff.blogfa.com/

با سلام و عرض شرمندگی از بابت تاخیر در جواب ، از چهارشنبه گذشته تا امروز در ماموریت اصفهان بودم و به اینترنت دسترسی نداشتم امیدورام که جواب دیرهنگام بنده بدردتان بخورد:
عرض کنم خدمتتون که این مسئله ای که شما فرمودید بستگی به خیلی مسائل داره
که این نقص فنی از چه نوع و میزان شدت و مهم بودن اون چقدر میباشد
لذا میتونیم این نقص فنی رو به دو صورت تعریف کنیم:

1) نقص هایی که فاکتور زمان در اون ها تعریف میشه
2)نقص هایی که فاکتور زمان در اون ها تعریف نمیشه

در نقص اول,خلبان وقت لازم و شرایط رو برای تعریف مسئله داره,یعنی گذر زمان اونقدر تاثیر در کار خلبان نمیذاره,مثل از دست دادن یک موتور یا باز نشدن چرخ ها
ولی نقص دوم شوخی بردار نیست و خلبان در لحضه واحد باید تصمیمش رو بگیره(گاهی اوقات هم وقتی برای تصمیم گرفتن باقی نمیمونه)
حالا شاید بهتر بشه توضیح داد که خلبان نسبت به این دو مورد میتونه تصمیم بگیره
بریم سر تعریف کلی که برای خلبان در موقع رویدادن نقص فنی در هواپیما شده,خلبان در این لحظه با در نظر گرفتن نوع نقص شرایط رو بررسی میکنه و با کمک در میون میذاره و در واقع صحبت هایی بین کمک خلبان و خلبان (در برخی پرواز ها با مهندس پرواز) رد و بدل میشه که در همین حین,خلبان تصمیم میگیره که به مهماندار اطلاع بده یا خیر,اگر نقص زیاد مهم نباشه نیازی به اطلاع دادن به سر مهماندار نیست ولی اگر موضوع جدی باشه خلبان حتما قضیه رو با سر مهماندار در میون میذاره.
از اینجا به بعد دیگه خلبان به فضای درون کابین کاری نداره و با کمک خودش در حال چک کردن اون نقص هستن,حالا یا از روی دفترچه استاندارد هواپیما این نقص رو بررسی میکنن و یا به کمک برج مسئله رو حل میکنن و یا با توجه به تجربه و مهارت خودشون عمل میکنن.تصمیم های نهایی رو خلبان پرواز میگیره و چک های لازمه رو هم کمک خلبان انجام میده.راه های مورد نظر برای نجات و سالم موندن رو بررسی میکنن و کم ریسک ترین اونها رو انتخاب میکنن.
از فضای کاکپیت بیایم بیرون و بریم سراغ مهماندارا,سر مهماندار مسئله رو با بقیه مهماندارا در میون میذاره,مهماندارا هم بنا به آموزش هایی که قبلا دیدن در حالت آماده باش قرار میگیرن. باز هم اینجا سر مهماندار به دستور کاپتان یا مسئله رو برای مسافرا توضیح میده یا نمیده.اگر مسئله رو توضیح دادن که دیگه کار مهماندارا میشه آروم کردن مسافرا و راهنمایی کردنشون.
این یک تعریف کلی از حالت اضطراری در پرواز بود.امیدوارم تونسته باشم کمکتون کرده باشم البته در مواقع اضطراری حتما باید سوخت اضافی هواپیما تخلیه بشه که دستور العمل خاص خودش رو داره ... اگه مورد خاصی بود حتما بفرمائید تا بتونم کمکتون کنم

مهدی جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ب.ظ http://iran-arff.blogfa.com/

سلام مجدد : در خصوص اون کلاس که فرمودید اگه میشه لطف کنید و اطلاعات بیشتری بدهید ممنونم

مهدی یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:43 ق.ظ http://www.darkishemehr.blogsky.com/

سلام
انشاءالله با موفقیت و به سلامتی برگردی
یه کاری هم ما داشتیم یادت نره
خدا نگهدار

حسین یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:42 ق.ظ http://fireman125.blogsky

سلام ابتین جان الان با علی آقا تو کافینت کمپ آمل نشستم به سلامتی رسیدی به امید ثبت خاطرات جدیدت

دختر نارنج و ترنج یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:02 ب.ظ http://toranjbanoo.com

سلام آبتین عزیز
خوبی؟
خوشحالم که کنفرانست عالی برگزار شد و به استاد ثابت کردی همه چی سر کلاس بودن نیست.
دارم به این فکر می کنم که چه شکلی شده بودی که اون آقای کافی نتی نمی خواسته راهت بده؟ سرما که نخوردی حالا....؟

somaye یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:43 ب.ظ http://setarec69.blogfa.com

سلام.خوبین؟
مایل به تبادل لینک بودی بخبر.وخواسی منو باسم برام بمون همیشه بلینکوبگوباچه اسمی لینکت کنم.مرسیییییییییییی

ملیحه دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:12 ق.ظ http://barane52.persianblog.ir

آن روز...
روزی که خون حسین به ناحق بر زمین نقش بست عرش به ناگاه به خود لرزید
و تیره و تار گشت. با چشمان به خون نشسته رو به خدا کرد و گفت ببین اینها با یادگار زهرا چه کردند.....
آغاز ماه محرم و تاسوعا و عاشورای حسینی تعزیت باد .

نگارنده چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:15 ق.ظ http://30youngwoman.blogsky.com/

سلام ..به سلامتی ... چقدر خوبه که اینقدر برنامه های اضافه بر سازمان و انجام میدید ... امروز که اس ام استون رسید واقعاً خیلی شاد شدم

پیش خودم فکر کردم چنین فکری به ذهن خود ساطمان آتش نشانی نمی تونست برسه که اینجوری آموزش بدهند؟

کلاً شما جزو معدود ایرانی هایی هستید که اینقدر کارش رو دوست داره و نسبت بهش متعهد هست و من نسبت بهتون حس حسودی دارم

رویای صورتی چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ب.ظ http://ashkezendegi.blogfa.com


چه جذاب مینویسی.
به منم سر بزن اگه دوست داشتی

arman7218@yahoo.com چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:34 ب.ظ

هه .باریکلا همیشه درسات رو بخون .

نازنین چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:22 ب.ظ http://tanabemah.persianblog.ir

چه فرار هولناکی کردی پس!

نازنین چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:58 ب.ظ http://tanabemah.persianblog.ir

قابلی نداشت خوشحال می شم مطلب جدیدمو بخونی

yarab پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:56 ق.ظ


چترها را باید بست ، زیر باران باید رفت !
خوشحالم که به نصحیتهای سهراب سپهری اهمیت داده اید!

ش پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:02 ب.ظ

باشه بابا فهمید ما حصل
چقد می گید
کاش ایرادای خودمونم ببینیم


شایسته پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:06 ب.ظ http://azposhtedivar.blogfa.com

خدایا
تو که هستی
انگار همه ی دنیا هست...

زینب شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:18 ب.ظ http://happy-girl.blogsky.com

سلام. خوبین؟
ببخشید خیلی وقت بود به وبتون سر نزده بودم! منو که یادتون نرفته؟ خیلی از خاطراتتون و خودم دوباره! واقعا" شغلتون و کارهاتون تحسین برانگیزه ! بازم میگم عااااااااالی و فوق العاده تحسین بر انگیز


مربوط به این پستتون : بارون که خیلی خوبه! اتفاقا" منم 1 هفته پیش با دوستم رفته بودم بیرون از شانس بدمون همون اول بارون گرفت شدیییییییییییییید! موش آب کشیده شده بودیم:دی
مام از بارون فرار کردیم تو یه کافی شاپ:دی اون بیچارم هول کرده بود میخواست راهمون نده
راستی یه سوال خانوما میتونن آتش نشان بشن؟

زینب شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:26 ب.ظ http://happy-girl.blogsky.com

دوباره سلام:دی
بله خوندم اون پستتونو! ممنون خیلی جالب بود
پس میشه! اگه من بخوام آتش نشان بشم باید چیکار کنم؟ رشته و غیره منظورمه...
ممنون

دانشگاه جامع علمی کاربردی ثبت نام می کنین دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد