5 ماه گذشت

سلام دارم خدمت همه دوستی خودم /
 امیدوارم هرجای این کره خاکی هستین شاد و سربلند باشینو قدر سلامتیی خودتونو بدونین /
نمی دونم خاطرات قبلی مو خوندین یا نه / 
می دونین واسه چی گفتم قدر سلامتیی خودتو نو بدونین ؟
نمی دونین دیگه .
یاید بگم که الان نزدیک 5 ماه از اون حادثه میگذره از اون سقوط ناگوارم تو سازمان /
تو این اتفاق زانوی پای چپم شکست خیلی ناجور /
مفصل پامو جراحی کردمو دکتر جراحم یک یادگاری تو پام گذاشت ، .  . . .

ادامه مطلب ...

۱ حادثه

سلام دارم خدمت همه دوستای خودم . باید بگم که حدود 1۵۰ روزه پیش برای من در محل کارم ( آتش نشانی) یک حادثه رخ داد اونم چه حادثه ای در حال نصب پرچم بودم که یک هو از چرثقیل جدا شدمو چشمتون روز بد نبینه یک سقوط 6-5 متری تو باغچه ، شانس آوردن که تو باغچه . آره زانوی چپم آسیب جدی دیدو کار به جراحی و ثابت کردن قسمتی از مفصل با پلاتین کشید . سرتونو بدرد نیارم از اون ماجرا 100 روز میگذره و دکترم تا الان از وضعیتم راضیه . بعد از این اتفاق ابلاغم از نجاتگری به اپراتوری ستاد فرماندهی تغییرکرد تا وقتی که روبراه شم . هر شب از ساعت 21 میام تو ستاد فرماندهی شیفت شب تا 6/30 صبح . الانم از وضعیت زانوم راضی هستم ، راضی نباشم چی کار کنم . و خوشبختانه تا الام مورد خاصی گزارش نشده و بچه ها در حال استراحت کردن هستن .

سوگند نامه

از پس اجساد سوخته، خانه های ویران و مردم خاکستر نشین
 یک لبخند که زنده بودن و آرامش را بشارت دهد، برای ما کافی است.
 بوی آب و آتش می دهیم و اضطراب لحظه ای را در جدال با مرگ لمس کرده ایم.
سوگند من گواه معتبر عشقم به مردم است و آن چه نشانی از زندگی دهد:
«به پیشگاه خدای بزرگ و عدالت اجتماعی سوگند یاد می کنم تا پای جان بدون
 در نظر گرفتن نژاد و مذهب از جان و مال مردم حفاظت و حراست نمایم.»